مدیر وبلاگ
 
متفاوت ترین وبلاگ پارسی بلاگ
خوبم شما چی ! این وبلاگ جای کسایی که حداقل خدا رو برا خداییش قبول دارن
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 219
کل بازدید : 487131
کل یادداشتها ها : 932
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آیت در حال انتقال اسناد مهمی درباره موسوی ترور شد
 

ابراهیم اسرافیلیان نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی، نکات مهمی درباره ویژگی‌های شهید آیت و علت ترور وی را بیان کرد.

رابطه شما با شهید دکتر سید حسن آیت چگونه شکل گرفت و از چه زمانی در کنار هم بودید؟

من از سال 1341 که امام راحل علیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بیانیه صادر فرمودند، فعالیت‌های خود را علیه رژیم شاه شروع کردم، یعنی در ابتدا از پخش اعلامیه آغاز کردم تا اینکه وارد یک گروه به اصطلاح زیرزمینی شدم. آن گروه را مرحوم شهید آیت تشکیل داده بود و افرادی چون شهید محمد منتظری در آن حضور داشتند.

شهید آ‌یت بعد از آنکه حزب زحمتکشان را ترک کرد این گروه را تشکیل داد؟

بله، آیت بسیار به آیت‌الله کاشانی علاقه داشت و اصلا حضورش در حزب زحمتکشان به واسطه همین علاقه بود. او بعد از ارتحال آقای کاشانی به خاطر اینکه بقایی با مصدق تعارض داشت به سمت حزب او تمایل پیدا کرد.

چگونه آیت از بقایی جدا شد؟

سال 1347 بقایی از آیت دعوت کرده بود به یک مراسم یا بهتر بگویم جلسه‌ای که قرار بود از طرف حزب در کوهرنگ تشکیل شود برود و وقتی در آن جلسه، شهید آیت با صداقت از جنگ و مبارزه مسلحانه دفاع کرد، بقایی او را از حزب زحمتکشان اخراج کرد. آیت در همان سال‌ 47 گروه زیرزمینی خودش را تشکیل داده بود و می‌گفت ما دو راه داریم؛ یا باید بمیریم یا اینکه دست به اسلحه ببریم که خودش راه دوم را انتخاب کرد.

شهید آیت از لحاظ شخصیتی چگونه آدمی بود؟

او از سنین طفولیت یعنی از سن دبستان به دنبال مسائل سیاسی بود، روزنامه‌ها و منابع سیاسی را مطالعه می‌کرد و اطلاعات وسیعی داشت به صورتی‌که بدون اغراق یک دایرهًْ‌المعارف کامل سیاسی بود، روی این اصل افراد را بخوبی می‌شناخت چون در مطالعات خود هر نکته و سندی که می‌دید نگه می‌داشت و آرشیو می‌کرد. ابتدا که روزنامه‌ها را می‌خواند نکات مهمش را درمی‌آورد و در حفره‌هایی در دیوار خانه‌اش جاسازی می‌کرد، بعدها هم صندوقچه‌ای فلزی تهیه کرده بود که این اسناد و مطالب را در آن می‌گذاشت.

مثلا او از بنی‌صدر شناخت زیادی داشت به‌طوری‌که هنگام اقامت امام در فرانسه مرتب از طریق تلفن با شهید محمد منتظری تماس می‌گرفت و راجع به بنی‌صدر هشدار می‌داد و می‌گفت، او را از بیت دور کنند و از سوابق بنی‌صدر و اطرافیانش به شهید منتظری می‌گفت. وقتی هم انقلاب شد و بنی‌صدر برای ریاست جمهوری نامزد شد، مرحوم شهید آیت بشدت مخالفت کرد. یادم هست یک شب فردی به نام «مرتضی مهذب» آمد منزل من و یکسری اسناد به همراه خودش آورده بود، می‌گفت، توأمان حساب‌دار ارتش و دارایی است. آن زمان برق به صورت نوبتی قطع می‌شد برای همین برق محله‌ها قطع بود که این فرد از تاریکی استفاده کرده و خودش را به خانه ما رسانده بود.

اسناد مربوط به چه چیزی بود؟

اسناد مربوط به کمک‌های مالی بنی‌صدر به احزاب کومله، مجاهدین خلق و دموکرات بود که از بودجه ارتش پرداخت شده بود. من از همه مدارک کپی گرفتم، حدود 45 سند بود که یکسری کپی کامل از آن را به شهید بهشتی و یکسری را به شهید آیت و یکسری را به آقای رفسنجانی دادم. آیت برخی از اسناد را علنی کرد برای همین بنی‌صدر با توطئه‌هایی که در روزنامه تحت امر خود یعنی «انقلاب اسلامی» علیه آیت طرح‌ریزی کرد قصد ترور شخصیت او را داشت.

در جایی گفته‌اید یک‌سری کامل از کپی اسناد را به حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای داده‌اید؟

اگر اشتباه نکنم دادم چون تنها کسی که درباره عدم کفایت بنی‌صدر از این اسناد استفاده کرد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند.

شهید آیت یا خودتان استفاده نکردید؟

آیت کم و بیش به آنها استناد می‌کرد اما من به عنوان مثال در جلسه‌ای که به منظور «وحدت حوزه و دانشگاه» در قم برگزار شد حضور پیدا کردم و آقایان طاهری خرم‌آبادی و مدنی هم سخنرانی کردند، از این مدارک استفاده کردم.

در آن جلسه هیچکس حاضر نشد در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کند اما من به تمام سؤالات پاسخ دادم و به آنچه دانشجویان و طلاب درباره بنی‌صدر می‌پرسیدند، با استناد به این مدارک، جواب می‌دادم.

توطئه بنی‌صدر علیه شهید آیت چه بود؟

همان نوار کذایی که به دروغ، تیتر یک روزنامه انقلاب اسلامی شد. در جایی از آیت سوال می‌شود و او پاسخ می‌دهد، بعد آنقدر سر و ته نوار را می‌زنند که طرف مستمع تصور می‌کند آیت طرح کودتا دارد؛ برای همین سر زبان‌ها انداختند«آیت کودتاچی».

شهید آیت، انقلاب را چگونه پیش‌بینی می‌کرد و چه سرنوشتی را برای آن متصور می‌شد؟

آیت نگاه بازی داشت. او برای هر عملی، عکس‌العملی را پیش‌بینی می‌کرد. مثلا عده‌ای از بچه‌های چپ، سازمان ملی دانشگاهیان را راه‌اندازی کردند که در بین دانشجویان رسوخ و آنها را جذب کنند، آنها تفکرات مصدق را دنبال می‌کردند؛ برای همین آیت، جامعه اسلامی دانشگاهیان را تاسیس کرد و به تفکرات آیت‌الله کاشانی پرداخت و در اساسنامه جامعه اسلامی، اصولی همچون برقراری نظام ولایت فقیه را قرار داده بود.

در این تشکل چه افرادی عضو بودند؟

دوستانمان بودند اما افرادی مثل پیمان و ملکی هم حضور داشتند اما به مرور زمان که متوجه شدند چه خبر است ناراحت شدند و رفتند. یادم هست روزی احسان نراقی با من تماس گرفت و گفت بیا وزارت علوم. به آنجا رفتم، از من پرسید شما چه کار می‌خواهید انجام دهید؟ من هم گفتم کاره‌ای نیستم و باید از امام خمینی بپرسید چه می‌خواهد که نراقی بسیار ناراحت شد.

گویا شهید آیت با وزارت میرحسین موسوی در امور خارجه مخالف بود.

بله! شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همین‌طور شهید دیالمه. این 2 نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت می‌گفت، موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور می‌تواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟! آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان می‌کرد. روزی که قرار بود موسوی به عنوان وزیر پیشنهادی امورخارجه به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل می‌کند و می‌گوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه 16 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقت‌ها را برای مردم روشن کنم.

اسناد مربوط به چه نقاط تاریکی از موسوی بود؟

این اسناد ارتباط موسوی با [...] را اثبات می‌کرد اما آیت زمانی که از در منزل خارج می‌شود در فاصله 30 تا 40 متری بنزی مشاهده می‌شود که راننده ‌آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش می‌شود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور می‌شود و نزدیک به 65 گلوله به بدنش اصابت می‌کند و هنوز جای گلوله‌ها روی در منزل او هست.

اسناد چه شد؟

خانم دکتر آیت می‌گوید، اسناد را شهید آیت پشت شیشه اتومبیل قرار داده بود اما آن ضاربان، آنها را دزدیدند. بعدا باجناق آیت دنبال پوشه می‌رود تا اینکه به وزارت امور خارجه می‌رسد، در آنجا فردی پیدا می‌شود و می‌گوید اسناد دست من است، همین جا باشید تا من آنها را بیاورم، باجناق شهید آیت چند ساعت صبر می‌کند اما از آن فرد خبری نمی‌شود تا اینکه معلوم می‌شود از در دیگر ساختمان فرار کرده است. پروفسور محمد مجری هم که استاد تاریخ و جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس بود و مدتی در ایران زندگی می‌کرد، می‌گفت یکسری اسناد دارد که از آیت و دیالمه گرفته است اما الآن هیچ خبری از پروفسور مجری ندارم و اصلا نمی‌دانم زنده است یا نه.

آیت در گفت‌وگوهایش درباره شخص میرحسین چه مطالبی را عنوان می‌کرد؟

آیت می‌گفت موسوی اعتقادی به ولایت فقیه ندارد و از نظر مذهبی هم نظر قاطعی ندارد.

مناسبات میرحسین با پیمان چگونه بود؟

بسیار با هم دمخور بودند برای همین است که موسوی تفسیر 2 آیه از قرآن را با نگاهی کاملا چپ می‌نویسد یعنی تحت القائات پیمان چنین کتابی را می‌نویسد.

پس چطور موسوی به حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد؟

جواب این سؤال را از زبان شهید آیت برای‌تان نقل می‌کنم، آیت می‌گفت، موسوی خودش را درون نظام جا کرده تا از آن استفاده کند و بموقع جلوی آن می‌ایستد.

یعنی عدم تمکین به قانون اساسی و ولایت فقیه در گذشته هم در موسوی وجود داشت؟

چه عرض کنم؟! من تعجب می‌کنم از موسوی که چرا جلوی ولی فقیه می‌ایستد چون او هرچه داشت از ولایت فقیه بود البته نباید تعجب کرد؛ چرا که آیت پیش‌بینی کرده بود و فقط من تصور می‌کردم پیش‌بینی آیت اشتباه باشد. من یادم هست دوره اول ریاست‌جمهوری «آقا» در قانون اساسی اینگونه آمده بود که انتخاب نخست‌وزیر حق رئیس‌جمهور است ولی نه در دوره اول و نه در دوره دوم آقای خامنه‌ای، موسوی را معرفی نکردند. نمایندگان مجلس هم که سر دوراهی بودند، چون ‌رفسنجانی می‌گفت، نظر امام، میرحسین است اما از طرفی وقتی با بیت امام تماس می‌گرفتیم، امام تکلیف را جور دیگری عنوان می‌کردند تا اینکه 99 نفر به موسوی رای ندادند اما چون آرا مخفی بود، دارودسته موسوی با حدس و گمان اسامی 99 نفر را روی کاغذ نوشتند و به‌عنوان افراد ضدولایت فقیه منتشر کردند که بعدا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تشریف آوردند مجلس و فرمودند نمایندگان مخالف 99 نفر نبودند بلکه یکصد نفر بودند چون صدمین نفر من هستم. یا در زمان تصدی پست نخست‌وزیری از سوی موسوی نمایندگان طرح سوال از وی را درباره ماجرای مک فارلین مطرح کردند که او به همراه لابی‌هایش در مجلس برای فرار از قضیه، برچسب ضدولایت فقیه به طراحان سوال زد. او همه جا از حضرت امام و ولی فقیه مایه می‌گذاشت و به ظاهر، قانون را در برابر ولی فقیه، هیچ می‌دانست. در دور دوم ریاست‌جمهوری «آقا» هم شورایی تشکیل شد که به دروغ می‌گفتند، زیر نظر حضرت امام بوده و موسوی را بدون نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب کردند.

یادم هست زمانی آقای خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور تشریف بردند مشهد برای سخنرانی، در آن زمان محتشمی‌پور وزیر کشور بود. او دستور داد تا از سخنرانی آقا جلوگیری کنند چون می‌گفتند سخنران باید از وزارت کشور مجوز داشته باشد و آقای خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور از وزیر کشور مجوز دریافت
نکرده بود(!)

خلاصه! اوضاع به کام موسوی بود و در جایی که منافع داشت، خودش را به ولی فقیه می‌چسباند و در جایی که نداشت، برابر ولی فقیه می‌ایستاد. همان زمان هم وقتی ما در کمیسیون سوالات که 13 نفر بودیم می‌خواستیم نظر امام را درباره هر موضوعی مثل موسوی بدانیم، می‌گفتند امام بیمار است ولی آخر سر خودشان از امام پیغام می‌آوردند که امام تکلیف را بر انتخاب موسوی قرار داده‌اند؛ بدون اینکه دست خطی از معظم‌له بیاورند.

این‌گونه پیش‌بینی‌های شهید آیت، قبلا هم به عینیت رسیده بود، یعنی آیت اصولا آدم آینده‌نگری بود یا فقط درباره میرحسین، حرفش درست از آب درآمد؟

سیاستمداری و حل و فصل قضایا و تحلیل جریانات، طبع سیاسی می‌خواهد که آیت آن را داشت. آیت انقلاب فرهنگی را پیش‌بینی می‌کرد که این اتفاق افتاد. آیت در آن نوار که بنی‌صدر با تحریفش، از آن سوءاستفاده کرد، درباره انقلاب فرهنگی تحلیل کرده و حتی خبر داده بود. آیت بخوبی مناسبات را تجزیه و تحلیل می‌کرد؛ برای همین اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کرد واقعا می‌افتاد، از این رو عده‌ای می‌گفتند آیت از آینده خبر دارد در حالی که او تنها قدرت و قوه تحلیل خوبی داشت و به واسطه سیاست‌ورزی و نگاه هوشمندانه‌اش می‌توانست بفهمد چه کسی جلوی نظام قرار می‌گیرد و قدم‌علم می‌کند و چه کسی برای چه منفعتی خودش را به نظام می‌چسباند یا چه کسی فعلا از نظام بهره‌گیری می‌کند. درباره بنی‌صدر گفتم که آیت بخوبی از همان زمانی که حضرت امام در فرانسه تشریف داشتند، درباره او هشدار می‌داد و به شهید محمد منتظری تلفن می‌زد و می‌گفت، بنی‌صدر را از آنجا دور کنید چون آدم درست و حسابی‌ای نیست.

شهید آیت به مرزبندی رایج آن زمان اعتقاد داشت؟

آیت آدم شریف و باتقوایی بود برای همین کسانی را که از خط انقلاب دور شده بودند، از خودش طرد نمی‌کرد و می‌گفت، اینها هم آدم‌های خوبی هستند ولی راه را گم کرده‌اند. آیت با برخی از اساتید دانشگاه‌ها هم ارتباط نزدیکی داشت و می‌دانست چه استادی در کدام خط است و چه استادی در چه خطی. او سعی می‌کرد ولایت فقیه و اسلام را در ذهن معلمان و استادان جا بیندازد تا آنها هم برای دانش‌آموزان و دانشجویان خود تدریس کنند. آیت به ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشت. درباره جامعه اسلامی دانشگاهیان هم همانطور که گفتم، اصل اساسنامه را برقراری نظام ولایت فقیه قرار داده بود در حالی که خیلی‌ها در آن زمان کاملا خط مارکسیستی را دنبال می‌کردند و اصلا در این قید و بند نبودند برای همین است که آیت درباره ارتباط میرحسین با ولی فقیه احساس خطر کرد و پیش‌بینی‌هایی در این زمینه داشت که متاسفانه با عملکردهای موسوی تحقق یافت.


  
محمد جواد لاریجانی
کارگزاران می‌گفت هاشمی رکن نظام است باید مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد

محمد جواد لاریجانی با اشاره به فعالیتهای حزب کارگزاران در زمان ریاست جمهوری هاشمی برای مادام العمر کردن وی در این مسند، استدلال کارگزاران را در این زمینه بیان کرد و گفت: کارگزاران معتقد بود ‌هاشمی رفسنجانی از ارکان انقلاب است، بنابراین باید به وی اجازه داده شود، همچون امام خمینی(ره) که رهبری‌شان تا پایان حیات بود، مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد.

به گزارش رجانیوز، محمد جواد لاریجانی در گفتگویی با روزنامه جام جم به نکاتی در خصوص انتخابات و مسایل پیش آمده پس از آن پرداخته است و با رد برخی شائبه‌ها قویا تاکید می‌کند که حوادث پس از انتخابات، نمونه‌ای ناکام از الگوی انقلاب مخملی است که در برخی کشورها انجام شده است و به توضیح دلایل خود برای اثبات این مساله می‌پردازد.

متن این مصاحبه به شرح زیر است:

سوال: این روزها شاهد برگزاری دادگاه برخی از افراد دستگیر شده در حوادث اخیر هستیم و یکی از محورهای مهم کیفرخواست علیه این افراد، تلاش در جهت کودتای مخملی است. شما حوادث اتفاق‌افتاده را تا چه حد در قالب این تئوری می‌بینید و از نظر شما این اغتشاشات تا چه اندازه از پیش طراحی شده بودند؟ برخی معتقدند که بخش زیادی از این حوادث نتیجه اشتباهات مقطعی در داخل بوده که با سوءاستفاده برخی کشورهای غربی همراه شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟


لاریجانی: ابتدا باید خدا را شکر کنیم که انتخابات با مشارکت وسیع مردم برگزار شد و آقای احمدی‌نژاد با رای قاطعی مجددا رای آورد و روز 12 مرداد هم حکم او از طرف مقام معظم رهبری تنفیذ شد. این مسائل را باید به رئیس‌جمهور تبریک گفت و ایشان هم باید شکرگزار فرصتی باشد که برای خدمت به مردم در چهار سال آینده نصیبش شده است.

نکته مهم این بود که ارزش پوستر چسبانی و تبلیغات دیواری کاملا کاهش یافت. رسانه ملی آنقدر نفوذ داشت که دیگر کسی به دنبال عکس‌های داخل خیابان نمی‌گشت. به نظر من این یک مسیر بسیار خوب برای آینده است.


*موسوی پیش از انتخابات مدعی پایبندی به قانون اساسی و ولایت فقیه بود

ویژگی دیگر این انتخابات این بود که ما ملاحظه کردیم که سازمان تبلیغاتی یکی از نامزدها و کمپین انتخاباتی او توسط یک جناح سیاسی، کاملا مصادره و عملا پایه یک نوع تقابلی با نظام گذاشته می‌شود. آقای مهندس موسوی، در طول دوران انتخابات اولا اعلام کرده بود که مستقل است و مشی او ترکیبی از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی است که این شعار بسیار زیبا و پرمعنایی است.

ایشان همچنین اعلام کرده بود که پایبند قانون اساسی و ولایت فقیه است و این مسائل، امیدواری زیادی در میان افراد متدین و کسانی که ایراداتی نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد داشتند ایجاد کرد. منتها اتفاق عجیبی که افتاد این بود که اصلاح‌طلبان با یک رفتار حساب شده، ایشان را مصادره کردند و آقای موسوی که اعلام کرده بود مستقل است عملا در مسیری که اصلاح‌طلبان برایش ترسیم کرده بودند قرار گرفت. اینجا آن نقطه‌ای است که به نظر من از قبل طراحی شده بود و این اتفاق نمی‌توانست در همان روزهای آخر اتفاق بیفتد. ما باید سوال کنیم که چرا اصلاح‌طلبان در کشورما به این سرانجام و به فرجام تقابل با نظام رسیدند؟


*اعلامیه های بازندگان انتخابات فرقی با اعلامیه های دشمن ندارد

شما رفتار اینها را در روز قبل از انتخابات، شب انتخابات و فردای انتخابات نگاه کنید. این رفتارها باعث شد آقای موسوی خودش را کاندیدای برنده اعلام کند و به یکدیگر تبریک بگویند. بساط تقابل از همان زمان چیده شد و حتی مطالبی که این روزها به اسم اعلامیه منتشر می‌کنند ادبیات بسیار خصمانه‌ای دارد. شما اگر ندانید که این اعلامیه از طرف چه کسی است هیچ فرقی با اعلامیه‌های دشمنان ندارد و اتهاماتی که به نظام اعم از دستگاه قضایی، تقنینی، اجرایی و شورای نگهبان می‌زنند دست کمی از اتهامات آمریکا و غرب ندارد. این حادثه مهمی برای یک مجموعه بزرگی از فعالان سیاسی است.


*از اوباما تا سارکوزی در کودتای مخملی شرکت داشتند

حرکت اصلاح‌طلبان در ایران در گذشته هم تا مرز تقابل با نظام رفت. وقتی که در مجلس ششم برخی نمایندگان تحصن کردند قصدشان این بود که تقابل با نظام را کلید بزنند منتها شاید آقای کروبی در آن زمان داهیانه‌تر عمل کرد و یا آقای خاتمی توانست خودش را کنترل کند و شرایط به گونه‌ای رقم خورد که این قضیه با عدم استقبال مواجه شد و ناکام ماند و کلید نخورد. ما در حقایق اجتماعی میان کلید زدن و کلید خوردن باید فاصله بگذاریم زیرا حقایق اجتماعی یک مسیر تطور دارند، در این انتخابات هم چیزی به نام جنبش سبز که دقیقا نام دیگری از کودتای مخملی است کلید زده شد و مراسم کلیدزنی بسیار رنگارنگ داشت.

گذشته از عناصر داخلی، ‌ما در کلیدزنی این جریان می‌‌بینیم که از اوباما گرفته تا سارکوزی و دیگران شرکت دارند.

منتها این جریان کلید نخورد و کلید نخوردن آن برمی‌گردد به دلایلی که تقابل‌های قبلی با نظام را ناکام کرده بود. به نظر من علت این آشوب‌ها و بی‌قانونی‌ها این بوده است که جناح اصلاح‌طلب کمپین انتخاباتی آقای موسوی را مصادره کرد و به علت ضعف‌هایی که ایشان هم در بینش دینی و هم در امور شخصی دارد، توانستند این کار را بکنند و ایشان را از مشی‌ای که در انتخابات اعلام کرده بود خارج کردند، این کارها با برنامه بود.

سوال: چرا برخی اصلاح‌طلبان به جایی رسیدند که در مقابل نظام قرار گرفتند؟

*اصلاح طلبان همان مسیر منافقین را رفتند

لاریجانی: به نظر من اصلاح‌طلبی در کشور ما، همان مسیری را رفت که مجاهدین خلق در ایران رفتند، مجاهدین خلق که بعدا به منافقین تبدیل شدند از آسمان نیامده بودند، بلکه بچه‌های متدین همین مملکت بودند که با وجود فهم سطحی‌شان از اسلام، علقه‌های دینی داشتند. این افراد مسحور ایدئولوژی مارکسیسم بودند و معتقد بودند که این مکتب، علمی، مدرن و عدالت‌طلب است. ضمنا مسکو و پکن هم در آن زمان توفیقات عظیمی پیدا کرده بودند و همه این مسائل سبب شده بود که این افراد شیفته مکتب مارکسیسم شده و می‌خواستند بین این دو را جمع کنند.

*التقاط، نفاق و تقابل با نظام سه فاز طی شده توسط منافقین و اصلاح طلبان است

یعنی به نظر من همان مسیری که مجاهدین خلق رفتند دوباره تکرار شد که دارای سه فاز مهم است. فاز اول، تنظیم یک مبنای فکری ناسازگار بود که اسم آن را قبلا در ادبیات ما التقاط می‌گذاشتند. فاز اول بتدریج خودش را به فاز دوم که ظهور نفاق بود رساند و نفاق هم به طور طبیعی به تقابل با نظام ختم می‌شود. عین همین سه مرحله که درخصوص مجاهدین خلق اتفاق افتاد در مورد اصلاح‌طلبی نیز تکرار شد.

اصلاحات باید در کشور وجود داشته باشد اما حرکت اصلاحی باید در چارچوب نظام باشد اصلاح‌طلبان ایران، بچه مسلمان‌های خودمان بودند و افرادی بودند که در انقلاب هم سابقه داشتند، منتها فهم سطحی این افراد از دین در کنار مدهوش شدن در مقابل پیشرفت‌های لیبرال دموکراسی سکولار باعث شد که در بهترین حالت، اسلام را برای خانه و در امور خصوصی قبول داشته باشند.

*در مشی لیبرالی اصلاح طلبان امام علی(ع) و امام حسین(ع) بدهکار شدند

مبنایی که آنها انتخاب کردند براین اساس بود که می‌خواستند سکولاریسم را با اسلام آشتی بدهند و اسم آن را نواندیشی دینی گذاشتند. شما اگر ادبیات دوم خرداد 76 را مرور کنید، می‌بینید که به اسم نواندیشی دینی تلاش کردند به تفکر سکولار یک نمای اسلامی بدهند. شما وقتی روزنامه‌های دوم خرداد را ورق می‌زنید می‌بینید کار به جایی رسید که حتی اسلام را برای امور خصوصی هم مندرس اعلام می‌کردند.

در این تفکر امام حسین(ع) را هم بدهکار می‌دانستند چون معتقد بودند جنگ‌های پدر ایشان باعث شد که یزید، امام حسین(ع) را بکشد. حضرت علی (ع) هم در این تفکر بدهکار شده بود. همه این مسائل نتیجه همان مشی سکولار بود. این ناسازگاری ایدئولوژیک هیچ نتیجه‌ای نمی‌توانست داشته باشد مگر این که به یک نفاق برسد.

همان‌طور که مجاهدین خلق در یک مرحله‌ای تصمیم گرفتند از شر اسلام خلاص شوند و مجید شریف‌واقفی و دیگران را با کودتا از بین بردند، اصلاح‌طلبی هم در یک مرحله‌ای عملا خودش را راحت کرد. روند طی شده از سوی جریان اصلاح‌طلبی در ادامه به نفاق رسید و این نفاق بروزهای مختلفی دارد.

شکل اول بروز آن این است که شما بگویید ما می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، قانون را هم قبول داریم و در چارچوب‌های مشخص شده کار می‌کنیم، ولی از فضای انتخاباتی استفاده کنید و مردم را که برای انتخابات بسیج کرده‌اید به سمت کار دیگری که مورد نظر شماست، بکشانید.
فاز سوم این حرکت همان طور که قبلا اشاره کردم تقابل با نظام است. به اعتقاد من این سه مرحله را که ما در فرجام مجاهدین خلق دیدیم، دقیقا در رفتار اصلاح‌طلبی در ایران نیز مشاهده کردیم.

*حرف های موسوی مصداق عدم اعتقاد به ارکان نظام است

اشکالات در حکومت‌ها همیشه وجود داشته است، مگر دولت‌ها می‌توانند بدون اشکال باشند. منتها با اشکالات به دو شیوه برخورد می‌شود. یکی برخورد انتقادی با این عنوان که حکومت خودمان است و ما می‌خواهیم آن را اصلاح کنیم. این مساله را تقابل نمی‌نامند. تقابل جایی است که شما دیگر به هیچ یک از ارکان حکومت اعتقاد نداشته باشید. مانند حرف‌هایی که آقای موسوی می‌زند.

*موسوی خود را معصوم و قوای سه گانه و ارکان نظام را متقلب می داند

ایشان معتقد است مجلس سر تا پا تقلب است، دولت سر تا پا تقلب است، قوه قضاییه و شورای نگهبان سر تا پا تقلبند و ظاهرا ایشان تنها معصومی هستند که از آسمان نازل شده‌اند و باید ملت ایران را نجات دهند. این تفکر بسیار تنگ که اتفاقا تحت عنوان‌های تسامح و آزاداندیشی و امثالهم بیان می‌شود، سرچشمه تقابل است. این چیزی است که کمپین آقای موسوی را به این نقاط کشاند.


همچنین این نکته را متذکر شوم که انقلاب یا کودتای مخملی شاخ و دم ندارد. شما ببینید آقای مهندس موسوی چه چیزی ادعا می‌کند. او معتقد است چیزی به نام جنبش سبز در کشور پدیدار شده و کلید خورده است و خود ایشان رهبری این جنبش را به دست دارد.

*موسوی قرار بود برای انتخابات تبلیغ کند نه جنش درست کند

مطلب دیگری که بیان می‌کند این‌که این جنبش سبز قصد دارد ریشه‌های دروغ، بدی و کژی و اینها را در ایران اصلاح کند. خود این مطالب یعنی کودتای مخملی. اولا ما باید ببینیم که این جنبش از کجا پیدا شد زیرا آقای موسوی بنا بود برای انتخابات تبلیغات کند و بعد ببیند که آیا رئیس جمهور می‌شود یا نه و اصلا قرار نبود جنبش ایجاد کند.

*جنبش سبز همان کودتای مخملی است

به نظر من جنبش سبز همان کودتای مخملی است و چیزی فراتر از آن نیست.حالا چرا ایشان جنبشی را که اسم آن را جنبش سبز گذاشت کلید زد؟ به نظر من جنبش سبز همان کودتای مخملی است و چیزی فراتر از آن نیست. اسم آن عوض شده است. آقای موسوی باید برای این کار مبنا می‌داشت و نباید به مردم دروغ می‌گفت که من می‌خواهم کاندیدا شوم و بعد بیاید اعلام کند که تقلب شده است و جنبش سبز کلید بخورد.

این اتفاقات، کلید زدن حادثه‌ای بود که با سوءاستفاده از امکانات تبلیغاتی انجام شد. مساله کودتای مخملی همین چیزی است که آقایان مطرح می‌کنند و همین عملکردی است که انجام می‌دهند.

انقلاب مخملی یک چیز هیولایی نیست که پیچیدگی خاصی داشته باشد. آری به نظر من جناح اصلاح‌طلب آلوده شد به نفاق و این نفاق منجر به تقابل با نظام شد. آقای مهندس موسوی هم گرفتار گرداب این پدیده شد.

سوال: شما از جریان اصلاح‌طلبی صحبت کردید. این جریان طیفی از فعالان سیاسی را در بر می‌گیرد که برخی از آنها عناصر اصلی تشکیل‌دهنده مقاطعی از تاریخ 30 ساله جمهوری اسلامی ایران هستند. چرا این افراد هم‌اکنون علیه نظام اقدام می‌کنند؟

لاریجانی: این پدیده سابقه‌ دارد. یعنی کژراهه اصلاحات به علت اشکال در مبانی فکری‌اش به اینجا رسید. بعضی عناصر از اول در تفکرات این دوستان وجود داشت که از جمله آنها تکیه بر کاریزمای فردی به جای اصول بود. شما ببینید وقتی حضرت امام (ره) فوت کرد. برخی از همین حضرات اعلام کردند که ولایت فقیه لباسی برای تن امام بود و بعد از ایشان باید یک سیستم شورایی داشته باشیم.

تفاوت مشی اصولگرایانه و مشی اصلاح‌طلبی همین است. ما نمی‌بایست امام را بپرستیم، بلکه باید مکتب خدا را بپرستیم و نباید این طور فکر کنیم، بعد از فوت امام (ره) مساله ولایت در زمان غیبت فراموش می‌شود.

* کارگزاران می گفت هاشمی رکن نظام است باید مادام العمر رئیس جمهور باشد

حزب کارگزاران بعد از تاسیس بر این اعتقاد بود که آقای‌هاشمی رفسنجانی چون از ارکان انقلاب بودند که حقیقتا هم از ارکان انقلاب هستند، بنابراین ما باید قانون اساسی را به نحوی اصلاح کنیم که به ایشان اجازه داده شود، همچون امام خمینی(ره) که رهبری‌شان تا پایان حیات بود، مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد. اینها همه نکاتی است که هر کدامشان بذر یک کژی را در فکر دوستان اصلاح‌طلب ما گذاشت.

آنهایی که به اسم نواندیشی دینی، هرگونه تلقی سکولار از نظام مدنی را قبول می‌کردند کژی‌ها در جریان اصلاح‌طلب را بنیان گذاشتند.

آنهایی که به اسم نواندیشی دینی، هرگونه تلقی سکولار از نظام مدنی را قبول می‌کردند کژی‌ها در جریان اصلاح‌طلب را بنیان گذاشتند.

علت این‌که ما آسیب می‌بینیم و بچه‌های ما گرفتار می‌شوند و نمی‌توانند این مرزها را از هم تفکیک کنند، همین است که نیروهایی که سابقه دارند، دلسوز بودند و متدین بودند، داخل این دامها می‌افتند.

امروز هم باید برای مردم و بخصوص تحصیلکرده‌ها کاملا تبیین شود که کژراهه اصلاحات از کجا شروع شد، چرا به نفاق رسیدند و چرا به تقابل با نظام رسیدند؟

سوال: تک ‌صدایی معمولا در نظام‌های مردمسالار، مساله مثبتی نیست. شما معتقدید که اصلاحات مرد، اگر اینچنین باشد آیا فکر نمی‌کنید ما به پدیده تک‌صدایی دچار شویم؟


*جریان اصلاحی وفادار به نظام می خواهیم نه ضد نظام

لاریجانی: اصلاحات باید در کشور وجود داشته باشد و حرکت اصلاحی باید در چارچوب نظام صورت بگیرد. تک‌صدایی در میان اصولگرایان هم وجود ندارد. ما باید یک چند صدایی مبنادار داشته باشیم، نه یک چند صدایی کاریزماتیک، یعنی فقط به خاطر این‌که چند تا باشیم، چند صدا با الحان مختلف ایجاد کنیم.

جریان اصلاحی الان در کشور ما نیاز خیلی مبرمی است و باید یک جریان اصلاحی داخل نظام، وفادار به ارکان نظام داشته باشیم.

قانون اساسی ما در آخرین بند خود سه رکن را معرفی می‌کند و می‌گوید: قانون اساسی قابل تغییر است مگر این سه رکن.

رکن اول، پایه اسلامی قانون اساسی است چون قانون گفته که ما همه مبانی‌مان باید براساس عقلانیت اسلامی باشد.

رکن دوم ضابطه مشروعیت نظام است که براساس قانون اساسی اصل ولایت فقیه است. رکن سوم هم نقش مشارکت مردمی است. یعنی ما در قانون اساسی داریم که همه تصمیمات حکومت باید مستقیم و یا غیرمستقیم، برآمده از رای مردم باشد که این مساله از طریق انتخابات صورت می‌گیرد. این همان دموکراسی نماینده‌ای است که در قانون اساسی وجود دارد.

نویسندگان قانون اساسی نه این که دموکراسی را نمی‌شناختند، اما از به کار بردن لفظ دموکراسی اجتناب کردند و دلیلش همین چیزی بود که در اصلاحات اتفاق افتاد. آنها می‌ترسیدند که اگر لفظ دموکراسی را به کار برند، مردم دموکراسی را با دموکراسی لیبرال اشتباه بگیرند. دموکراسی ما لیبرال نیست بلکه مبتنی بر عقلانیت اسلامی است و این مساله تغییرپذیر نیست.

این سه رکن قانون اساسی را باید به آن وفادار باشیم و اینها همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب از آنها به عنوان مشروعیت و اسلامیت تعبیر کرده‌اند.

ما یک جریان اصلاحی می‌خواهیم که در داخل این چارچوب باشد و جای این جریان خیلی خالی است.

در کشور ما در زمینه دموکراسی شعارهای زیادی داده می‌شود اما هنوز این دموکراسی نهادینه نشده است و معمولا هر گروهی شاخصه‌های این مساله را مطابق با میل خود و در جهت منافع خود تفسیر می‌کند.

سوال:برای جا افتادن دموکراسی در کشور چه باید کرد؟

لاریجانی: این مساله خیلی دقیقی است که شما گفتید. مردم باید وقتی افرادی، شعار دموکراسی می‌دهند سوال کنند زمانی که خود آنها قدرت را در دست داشتند چگونه با مخالفین خودشان رفتار می‌کردند.

*موسوی در زمان نخست وزیری، به هر صدایی علیه دولت حمله می کرد

یکی از گرفتاری‌های حرکت اصلاح‌طلبانه در ایران این است که سابقه دموکراسی ندارد. یعنی زمانی که اینها قدرت را در دست داشتند هیچ‌وقت علاقه‌ای به شیوه‌های دموکراتیک نداشتند.

باید از مهندس موسوی بپرسیم در 10 سالی که شما در حکومت بودید چند صدا علیه دولت وجود داشت. در آن زمان فقط یک روزنامه در این جبهه بود که آن هم روزنامه رسالت بود. همین یک روزنامه هم که پیدا شد چندین بار مورد هجوم شدید آقای موسوی قرار گرفت خوب است شما همه مواردی را که آقای مهندس موسوی الان اشکال می‌گیرد با 10 سالی که ایشان در قدرت بود مقایسه کنید. مثلا ایشان اشکال می‌گیرد که چرا بعضی‌ها نمی‌توانند حرف‌هایشان را بزنند.

*موسوی پاسخ دهد در زمان خودش چند بازجویی از صدا و سیما پخش شد

ایشان درخصوص بازجویی‌ها و اعترافات سوال می‌کند. ما از آقای موسوی سوال می‌کنیم که در 10 سالی که شما در حکومت بودید وضعیت چگونه بود؟ البته ما نمی‌‌گوییم که الان وضعیت، بسیار خوب است اما می‌‌خواهیم مقایسه کنیم.

آقای موسوی بفرمایند که چند اعتراف و بازجویی در زمان ایشان از صداوسیما پخش شد؟ در مورد کدامیک از آنها ایشان اعتراض کردند؟

*موسوی در زمان نخست وزیری از وزیر اطلاعاتش بخار بازجویی ها تقدیر کرد

جدیدا ایشان فتوای فقهی داده است که اعترافات نمی‌تواند در حکم قاضی دخیل باشد که طبیعی است ایشان متوجه نشده که حکم قاضی، مستقل از اعترافات است. بازجویی‌ها گاهی ایجاد اطلاع می‌کند و از طریق اطلاعی که ایجاد می‌کند قاضی به یک آگاهی می‌رسد. نوع استفاده از اعترافات غیر از این است که به طور صریح آن را مبنا قرار دهند. این مساله پیچیدگی‌های نظری دارد.

در زمان دولت آقای موسوی موارد متعددی بود که افراد بازجویی شدند و جلوی تلویزیون آمدند و اعتراف کردند. ایشان در آن زمان نه تنها اعتراضی نکرد بلکه کلی هم از وزیر اطلاعات خود تقدیر کرد، البته این مساله را عرض کنم که من طرفدار این مساله هستم.

به عنوان مثال در زمان آقای موسوی، مهدی هاشمی را گرفتند و محاکمه کردند، جلوی تلویزیون هم آوردند. با گروهک فرقان هم همین کار را کردند. من شخصا طرفدار این کار بودم. زیرا این مساله برای روشن کردن ذهن مردم بسیار اساسی بود.

در زمان دولت آقای موسوی موارد متعددی بود که افراد بازجویی شدند و جلوی تلویزیون آمدند و اعتراف کردند. کسی که این‌قدر قوی مدعی است که چرا این‌گونه آسیب‌ها به مردم رسیده است که البته خیلی هم حرف درستی می‌زند، چرا در سابقه خود چنین سوابقی ندارد.

از همه این‌ها گذشته، اقدام براساس روش‌های دموکراتیک که در قانون اساسی پیش‌بینی شده است چیزی جز بهتر کردن حکومت در بر ندارد. من قویا طرفدار این روش‌ها هستم و ما همه باید از اینها اطاعت کنیم. یکی از چیزهای مهم در مشی دموکراتیک، تن دادن به قانون است و نکته جالب اینجاست که اگر ما بخواهیم قانون را زیر پا بگذاریم دیگر دموکراسی معنا ندارد.

سوال: چندی پیش محسن رضایی در نامه‌ای خواستار برگزاری دادگاه همه متخلفین در کنار هم شده بود. نظر شما در خصوص این نامه چیست؟

*با خواسته رضایی مبنی بر برگزاری دادگاه همه متخلفین در کنار هم مخالفم

لاریجانی: محاکماتی که الان در جریان است، مشتمل بر چند موضوع است که باید به آنها توجه کرد. اولین نکته این است که ما شاهد تشویق و برنامه‌ریزی برای آشوب در کشور بودیم و این مسائل تحت عنوان اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می‌گرفت.

حرکت اصلاح‌طلبان در ایران در گذشته هم تا مرز تقابل با نظام رفت وقتی که آشوب می‌شود ضرر و خسارت به وجود می‌آید. نیروهای امنیتی و انتظامی ما برای مقابله وارد می‌شوند. کلی از نیروهای نظامی و امنیتی ما هم در این جریانات آسیب‌ دیده‌اند. کلی از تاسیسات ما هم آسیب دیده‌اند. در مرحله بعد برخی افراد بازداشت و روانه زندان می‌شوند. در این مرحله هم ممکن است اشکالاتی به وجود بیاید.

اشکال اول آشوب‌سازی و خیانت به امنیت مملکت است که این یک کلاس از بحث است و الان شاهد برگزاری محاکمات آن هستیم. اشکال دیگر، تخلفاتی است که مجریان قانون ممکن است در اجرای قانون مرتکب شده باشند که هیچ‌کس هم طرفدار این مساله نیست.

این تخلفات هم باید در جای خودشان رسیدگی شوند. اما این دو نوع اشکال در دو سپهر جداگانه هستند. آن چیزی که امروز اساسی است این است که چرا اصلاح‌طلبان و تشکیلات انتخاباتی آنها، آشوب‌های خیابانی را با عنوان اعتراض به نتایج انتخابات برنامه‌ریزی کردند، به آن دامن زدند و هنوز هم دامن می‌زنند.

به نظر من حتی آسیب‌هایی که در اثر اشتباهات و یا خلافکاری مجریان و ضابطین قانونی صورت گرفته نیز بر عهده همان افرادی است که این مسائل را به‌وجود آوردند. چون وقتی که آشوب می‌شود پلیس باید جلو اغتشاشگران را بگیرد.

پلیس وقتی می‌خواهد مردم را متفرق کند، روی پیشانی افراد نوشته نشده است که کدام یک مخل و کدامیک غیرمخل است بنابراین پلیس مجبور است همه را هل دهد. وقتی هم که همه را هل بدهیم ممکن است یکی هم بیفتد و پایش بشکند.

من می‌خواهم بگویم که تخلف در اجرای قوانین در سر جای خودش باید تعقیب شود، اما خلط این دو مساله اشتباه است.

من با نظر آقای رضایی که خواستار برگزاری توامان دادگاه هر دو دسته شده بودند، موافق نیستم. زیرا اینها در دو سپهر جداگانه هستند. یکی تخلف در اجرای قانون است که باید به آن رسیدگی شود و دیگری تخلف با عنوان خیانت به منافع ملی است که افقی کاملا متفاوت از دیگری دارد.


*بحث لباس شخصی ها کاملا انحرافی است

من اینجا اضافه کنم این بحثی که به عنوان لباس شخصی راه انداخته‌اند یک بحث کاملا انحرافی است. مثل همه جای دنیا، ضابطان قانون در ایران هم متعددند. من مثالی برای شما می‌زنم. چند سال قبل به علت این که یک سیاهپوست در لس‌آنجلس کشته شد آشوب‌هایی به وجود آمد. برای مقابله با این آشوب‌ها، ابتدا پلیس محلی آنها که به آن Local Sheriff می‌گویند وارد عمل شدند.

وقتی این نیروها نتوانستند اوضاع را اداره کنند از پلیس ایالتی استفاده کردند. زمانی که این نیروها نیز موفق نشدند از نشنال گارد (National gard) استفاده کردند و زمانی که این نیروها هم موفق نشدند از نیروهای امنیتی پلیس فدرال آمریکا (FBI) استفاده کردند. ببینید برای ایجاد امنیت ما هم به همین شکل عمل می‌کنیم. این که مساله نیروهای لباس شخصی را مطرح می‌کنند، نیروی بسیج ضابط قانونی ماست و در اساسنامه بسیج این نیرو به عنوان یکی از ضابطین قانون معرفی شده است.

*بسیج مثل پلیس جز ضابطین قانونی است حضرات نمی خواهد لباس آنها را تعیین کنند

بسیج مثل پلیس مسوولیت دارد. این که حالا یک پلیس لباس شخصی داشته باشد یا خیر مسوولیت حضرات نیست که آن را تعیین کنند. در همه جای دنیا پلیس به تناسب کار خودش گاهی شخصی است و گاهی شخصی نیست.

آلوده کردن این مباحث با شکلی بسیار سطحی، فقط برای مشوه کردن اذهان مردم است.

سوال: آیا معتقدید آشوب‌های اخیر هم به گونه‌ای بود که از ابتدا نمی‌شد آن را کنترل کرد و باید حتما نیروهای بسیج وارد صحنه می‌شدند؟

لاریجانی: من هیچ‌وقت نمی‌توانم قاطعانه بگویم که ما به بهترین نحو برخورد کردیم. همیشه ما باید فرض کنیم که بهتر از این می‌توانستیم عمل کنیم. وقتی که آشوب‌ها دامن زده شد ابتدا نظام بنا بر تسامح داشت. منتها وقتی که چند روز ادامه پیدا کرد مشخص شد که مساله فراتر از این حرف‌هاست و پروژه وسیعی دنبال می‌شود. منافقین و خارجی‌ها در این پروژه دخیل بودند.

طبیعی است که نظام نمی‌توانست در این مورد تسامح کند و باز هم طبیعی است که برای کنترل، نظام از نیروهایش استفاده می‌کند. حالا این‌که آیا لازم بود و یا نبود بحثی است که مسوولان امنیت باید جواب بدهند. به نظر من آنها خوب هم عمل کردند و دنیا فهمید که ما در مقابله با آشوب بسیار توانمندیم و اگر گاهی با تسامح برخورد می‌کنیم ناشی از ضعف نیست.

سوال:‌ شما تخلفات انجام شده را در دو سپهر متفاوت عنوان کردید. یکی تخلفاتی که درخصوص مسائل امنیتی انجام شده است و دیگری تخلفاتی که از سوی ماموران و ضابطین انجام شده است. اخیرا شاهد برگزاری دادگاه متخلفان در خصوص مسائل امنیتی هستیم و در کنار آن نیز با تاکیدات رهبر معظم انقلاب شاهد بسته شدن بازداشتگاه کهریزک و پیگیری تخلفات انجام شده از سوی ماموران و ضابطین هستیم. آیا در خصوص زمان برگزاری دادگاه این دو دسته از متهمان، اهم و فی‌الاهم شده و این‌که دادگاه متخلفان دسته دوم هنوز برگزار نشده براساس اولویت جرایم است؟

لاریجانی: من به هیچ‌وجه نمی‌خواهم این دسته از تخلفات را کم‌اهمیت جلوه دهم، اما گفتم که این تخلفات در دو سپهر متفاوت هستند. این‌که افراد در زندان به قتل رسیده‌اند یا فوت کرده‌اند و این‌که برخی از مسوولان زندان تخلف کرده باشند یا کوتاهی یا حتی جنایت کرده باشند باید بررسی و پیگیری شود و مسببین به اشد مجازات هم برسند.

البته این مسائلی که در زندان اتفاق می‌افتد ربطی به بدنه پلیس و بسیج ندارد. آنها ضابطین هستند و متخلفان را دستگیر می‌کنند و تحویل زندان می‌دهند و این کار بدنه نیروهای امنیتی نیست که در زندان هم به دنبال اینها باشند، اما همان‌طور که قبلا گفتم سپهر این تخلفات جداست. مثل این است که کسی برخلاف امنیت کشور یک کار بزرگی انجام دهد و یکی دیگر بیاید و رشوه بگیرد.

میان این دو نوع تخلف، تفاوت زیادی هست. مسلما به هر دوی اینها باید رسیدگی شود، اما خلط این دو مساله نامربوط است. یکی از تخلفاتی که ما الان با آنها روبه‌رو هستیم مبتنی بر حرکتی حساب شده بود که اصل نظام را هدف گرفته است و دیگری تخلفی است که از سوی یک فرد مسوول انجام شده که البته آن‌ هم می‌تواند در حد جنایت باشد و اگر قتل عمد هم بوده باشد ممکن است قصاص شود.

وقتی که آشوب پیدا می‌شود ما از این قبیل حوادث داریم. چرا باید آقای مهندس موسوی خودش را برنده انتخابات اعلام کند. اگر پنج تا روزنامه این مطلب را می‌نوشتند ما می‌گفتیم که تبلیغاتی است ولی کسی که خودش نامزد انتخاباتی است حق بیان چنین مساله‌ای را نداشته است.


  
محمد جواد لاریجانی
کارگزاران می‌گفت هاشمی رکن نظام است باید مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد

محمد جواد لاریجانی با اشاره به فعالیتهای حزب کارگزاران در زمان ریاست جمهوری هاشمی برای مادام العمر کردن وی در این مسند، استدلال کارگزاران را در این زمینه بیان کرد و گفت: کارگزاران معتقد بود ‌هاشمی رفسنجانی از ارکان انقلاب است، بنابراین باید به وی اجازه داده شود، همچون امام خمینی(ره) که رهبری‌شان تا پایان حیات بود، مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد.

به گزارش رجانیوز، محمد جواد لاریجانی در گفتگویی با روزنامه جام جم به نکاتی در خصوص انتخابات و مسایل پیش آمده پس از آن پرداخته است و با رد برخی شائبه‌ها قویا تاکید می‌کند که حوادث پس از انتخابات، نمونه‌ای ناکام از الگوی انقلاب مخملی است که در برخی کشورها انجام شده است و به توضیح دلایل خود برای اثبات این مساله می‌پردازد.

متن این مصاحبه به شرح زیر است:

سوال: این روزها شاهد برگزاری دادگاه برخی از افراد دستگیر شده در حوادث اخیر هستیم و یکی از محورهای مهم کیفرخواست علیه این افراد، تلاش در جهت کودتای مخملی است. شما حوادث اتفاق‌افتاده را تا چه حد در قالب این تئوری می‌بینید و از نظر شما این اغتشاشات تا چه اندازه از پیش طراحی شده بودند؟ برخی معتقدند که بخش زیادی از این حوادث نتیجه اشتباهات مقطعی در داخل بوده که با سوءاستفاده برخی کشورهای غربی همراه شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟


لاریجانی: ابتدا باید خدا را شکر کنیم که انتخابات با مشارکت وسیع مردم برگزار شد و آقای احمدی‌نژاد با رای قاطعی مجددا رای آورد و روز 12 مرداد هم حکم او از طرف مقام معظم رهبری تنفیذ شد. این مسائل را باید به رئیس‌جمهور تبریک گفت و ایشان هم باید شکرگزار فرصتی باشد که برای خدمت به مردم در چهار سال آینده نصیبش شده است.

نکته مهم این بود که ارزش پوستر چسبانی و تبلیغات دیواری کاملا کاهش یافت. رسانه ملی آنقدر نفوذ داشت که دیگر کسی به دنبال عکس‌های داخل خیابان نمی‌گشت. به نظر من این یک مسیر بسیار خوب برای آینده است.


*موسوی پیش از انتخابات مدعی پایبندی به قانون اساسی و ولایت فقیه بود

ویژگی دیگر این انتخابات این بود که ما ملاحظه کردیم که سازمان تبلیغاتی یکی از نامزدها و کمپین انتخاباتی او توسط یک جناح سیاسی، کاملا مصادره و عملا پایه یک نوع تقابلی با نظام گذاشته می‌شود. آقای مهندس موسوی، در طول دوران انتخابات اولا اعلام کرده بود که مستقل است و مشی او ترکیبی از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی است که این شعار بسیار زیبا و پرمعنایی است.

ایشان همچنین اعلام کرده بود که پایبند قانون اساسی و ولایت فقیه است و این مسائل، امیدواری زیادی در میان افراد متدین و کسانی که ایراداتی نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد داشتند ایجاد کرد. منتها اتفاق عجیبی که افتاد این بود که اصلاح‌طلبان با یک رفتار حساب شده، ایشان را مصادره کردند و آقای موسوی که اعلام کرده بود مستقل است عملا در مسیری که اصلاح‌طلبان برایش ترسیم کرده بودند قرار گرفت. اینجا آن نقطه‌ای است که به نظر من از قبل طراحی شده بود و این اتفاق نمی‌توانست در همان روزهای آخر اتفاق بیفتد. ما باید سوال کنیم که چرا اصلاح‌طلبان در کشورما به این سرانجام و به فرجام تقابل با نظام رسیدند؟


*اعلامیه های بازندگان انتخابات فرقی با اعلامیه های دشمن ندارد

شما رفتار اینها را در روز قبل از انتخابات، شب انتخابات و فردای انتخابات نگاه کنید. این رفتارها باعث شد آقای موسوی خودش را کاندیدای برنده اعلام کند و به یکدیگر تبریک بگویند. بساط تقابل از همان زمان چیده شد و حتی مطالبی که این روزها به اسم اعلامیه منتشر می‌کنند ادبیات بسیار خصمانه‌ای دارد. شما اگر ندانید که این اعلامیه از طرف چه کسی است هیچ فرقی با اعلامیه‌های دشمنان ندارد و اتهاماتی که به نظام اعم از دستگاه قضایی، تقنینی، اجرایی و شورای نگهبان می‌زنند دست کمی از اتهامات آمریکا و غرب ندارد. این حادثه مهمی برای یک مجموعه بزرگی از فعالان سیاسی است.


*از اوباما تا سارکوزی در کودتای مخملی شرکت داشتند

حرکت اصلاح‌طلبان در ایران در گذشته هم تا مرز تقابل با نظام رفت. وقتی که در مجلس ششم برخی نمایندگان تحصن کردند قصدشان این بود که تقابل با نظام را کلید بزنند منتها شاید آقای کروبی در آن زمان داهیانه‌تر عمل کرد و یا آقای خاتمی توانست خودش را کنترل کند و شرایط به گونه‌ای رقم خورد که این قضیه با عدم استقبال مواجه شد و ناکام ماند و کلید نخورد. ما در حقایق اجتماعی میان کلید زدن و کلید خوردن باید فاصله بگذاریم زیرا حقایق اجتماعی یک مسیر تطور دارند، در این انتخابات هم چیزی به نام جنبش سبز که دقیقا نام دیگری از کودتای مخملی است کلید زده شد و مراسم کلیدزنی بسیار رنگارنگ داشت.

گذشته از عناصر داخلی، ‌ما در کلیدزنی این جریان می‌‌بینیم که از اوباما گرفته تا سارکوزی و دیگران شرکت دارند.

منتها این جریان کلید نخورد و کلید نخوردن آن برمی‌گردد به دلایلی که تقابل‌های قبلی با نظام را ناکام کرده بود. به نظر من علت این آشوب‌ها و بی‌قانونی‌ها این بوده است که جناح اصلاح‌طلب کمپین انتخاباتی آقای موسوی را مصادره کرد و به علت ضعف‌هایی که ایشان هم در بینش دینی و هم در امور شخصی دارد، توانستند این کار را بکنند و ایشان را از مشی‌ای که در انتخابات اعلام کرده بود خارج کردند، این کارها با برنامه بود.

سوال: چرا برخی اصلاح‌طلبان به جایی رسیدند که در مقابل نظام قرار گرفتند؟

*اصلاح طلبان همان مسیر منافقین را رفتند

لاریجانی: به نظر من اصلاح‌طلبی در کشور ما، همان مسیری را رفت که مجاهدین خلق در ایران رفتند، مجاهدین خلق که بعدا به منافقین تبدیل شدند از آسمان نیامده بودند، بلکه بچه‌های متدین همین مملکت بودند که با وجود فهم سطحی‌شان از اسلام، علقه‌های دینی داشتند. این افراد مسحور ایدئولوژی مارکسیسم بودند و معتقد بودند که این مکتب، علمی، مدرن و عدالت‌طلب است. ضمنا مسکو و پکن هم در آن زمان توفیقات عظیمی پیدا کرده بودند و همه این مسائل سبب شده بود که این افراد شیفته مکتب مارکسیسم شده و می‌خواستند بین این دو را جمع کنند.

*التقاط، نفاق و تقابل با نظام سه فاز طی شده توسط منافقین و اصلاح طلبان است

یعنی به نظر من همان مسیری که مجاهدین خلق رفتند دوباره تکرار شد که دارای سه فاز مهم است. فاز اول، تنظیم یک مبنای فکری ناسازگار بود که اسم آن را قبلا در ادبیات ما التقاط می‌گذاشتند. فاز اول بتدریج خودش را به فاز دوم که ظهور نفاق بود رساند و نفاق هم به طور طبیعی به تقابل با نظام ختم می‌شود. عین همین سه مرحله که درخصوص مجاهدین خلق اتفاق افتاد در مورد اصلاح‌طلبی نیز تکرار شد.

اصلاحات باید در کشور وجود داشته باشد اما حرکت اصلاحی باید در چارچوب نظام باشد اصلاح‌طلبان ایران، بچه مسلمان‌های خودمان بودند و افرادی بودند که در انقلاب هم سابقه داشتند، منتها فهم سطحی این افراد از دین در کنار مدهوش شدن در مقابل پیشرفت‌های لیبرال دموکراسی سکولار باعث شد که در بهترین حالت، اسلام را برای خانه و در امور خصوصی قبول داشته باشند.

*در مشی لیبرالی اصلاح طلبان امام علی(ع) و امام حسین(ع) بدهکار شدند

مبنایی که آنها انتخاب کردند براین اساس بود که می‌خواستند سکولاریسم را با اسلام آشتی بدهند و اسم آن را نواندیشی دینی گذاشتند. شما اگر ادبیات دوم خرداد 76 را مرور کنید، می‌بینید که به اسم نواندیشی دینی تلاش کردند به تفکر سکولار یک نمای اسلامی بدهند. شما وقتی روزنامه‌های دوم خرداد را ورق می‌زنید می‌بینید کار به جایی رسید که حتی اسلام را برای امور خصوصی هم مندرس اعلام می‌کردند.

در این تفکر امام حسین(ع) را هم بدهکار می‌دانستند چون معتقد بودند جنگ‌های پدر ایشان باعث شد که یزید، امام حسین(ع) را بکشد. حضرت علی (ع) هم در این تفکر بدهکار شده بود. همه این مسائل نتیجه همان مشی سکولار بود. این ناسازگاری ایدئولوژیک هیچ نتیجه‌ای نمی‌توانست داشته باشد مگر این که به یک نفاق برسد.

همان‌طور که مجاهدین خلق در یک مرحله‌ای تصمیم گرفتند از شر اسلام خلاص شوند و مجید شریف‌واقفی و دیگران را با کودتا از بین بردند، اصلاح‌طلبی هم در یک مرحله‌ای عملا خودش را راحت کرد. روند طی شده از سوی جریان اصلاح‌طلبی در ادامه به نفاق رسید و این نفاق بروزهای مختلفی دارد.

شکل اول بروز آن این است که شما بگویید ما می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، قانون را هم قبول داریم و در چارچوب‌های مشخص شده کار می‌کنیم، ولی از فضای انتخاباتی استفاده کنید و مردم را که برای انتخابات بسیج کرده‌اید به سمت کار دیگری که مورد نظر شماست، بکشانید.
فاز سوم این حرکت همان طور که قبلا اشاره کردم تقابل با نظام است. به اعتقاد من این سه مرحله را که ما در فرجام مجاهدین خلق دیدیم، دقیقا در رفتار اصلاح‌طلبی در ایران نیز مشاهده کردیم.

*حرف های موسوی مصداق عدم اعتقاد به ارکان نظام است

اشکالات در حکومت‌ها همیشه وجود داشته است، مگر دولت‌ها می‌توانند بدون اشکال باشند. منتها با اشکالات به دو شیوه برخورد می‌شود. یکی برخورد انتقادی با این عنوان که حکومت خودمان است و ما می‌خواهیم آن را اصلاح کنیم. این مساله را تقابل نمی‌نامند. تقابل جایی است که شما دیگر به هیچ یک از ارکان حکومت اعتقاد نداشته باشید. مانند حرف‌هایی که آقای موسوی می‌زند.

*موسوی خود را معصوم و قوای سه گانه و ارکان نظام را متقلب می داند

ایشان معتقد است مجلس سر تا پا تقلب است، دولت سر تا پا تقلب است، قوه قضاییه و شورای نگهبان سر تا پا تقلبند و ظاهرا ایشان تنها معصومی هستند که از آسمان نازل شده‌اند و باید ملت ایران را نجات دهند. این تفکر بسیار تنگ که اتفاقا تحت عنوان‌های تسامح و آزاداندیشی و امثالهم بیان می‌شود، سرچشمه تقابل است. این چیزی است که کمپین آقای موسوی را به این نقاط کشاند.


همچنین این نکته را متذکر شوم که انقلاب یا کودتای مخملی شاخ و دم ندارد. شما ببینید آقای مهندس موسوی چه چیزی ادعا می‌کند. او معتقد است چیزی به نام جنبش سبز در کشور پدیدار شده و کلید خورده است و خود ایشان رهبری این جنبش را به دست دارد.

*موسوی قرار بود برای انتخابات تبلیغ کند نه جنش درست کند

مطلب دیگری که بیان می‌کند این‌که این جنبش سبز قصد دارد ریشه‌های دروغ، بدی و کژی و اینها را در ایران اصلاح کند. خود این مطالب یعنی کودتای مخملی. اولا ما باید ببینیم که این جنبش از کجا پیدا شد زیرا آقای موسوی بنا بود برای انتخابات تبلیغات کند و بعد ببیند که آیا رئیس جمهور می‌شود یا نه و اصلا قرار نبود جنبش ایجاد کند.

*جنبش سبز همان کودتای مخملی است

به نظر من جنبش سبز همان کودتای مخملی است و چیزی فراتر از آن نیست.حالا چرا ایشان جنبشی را که اسم آن را جنبش سبز گذاشت کلید زد؟ به نظر من جنبش سبز همان کودتای مخملی است و چیزی فراتر از آن نیست. اسم آن عوض شده است. آقای موسوی باید برای این کار مبنا می‌داشت و نباید به مردم دروغ می‌گفت که من می‌خواهم کاندیدا شوم و بعد بیاید اعلام کند که تقلب شده است و جنبش سبز کلید بخورد.

این اتفاقات، کلید زدن حادثه‌ای بود که با سوءاستفاده از امکانات تبلیغاتی انجام شد. مساله کودتای مخملی همین چیزی است که آقایان مطرح می‌کنند و همین عملکردی است که انجام می‌دهند.

انقلاب مخملی یک چیز هیولایی نیست که پیچیدگی خاصی داشته باشد. آری به نظر من جناح اصلاح‌طلب آلوده شد به نفاق و این نفاق منجر به تقابل با نظام شد. آقای مهندس موسوی هم گرفتار گرداب این پدیده شد.

سوال: شما از جریان اصلاح‌طلبی صحبت کردید. این جریان طیفی از فعالان سیاسی را در بر می‌گیرد که برخی از آنها عناصر اصلی تشکیل‌دهنده مقاطعی از تاریخ 30 ساله جمهوری اسلامی ایران هستند. چرا این افراد هم‌اکنون علیه نظام اقدام می‌کنند؟

لاریجانی: این پدیده سابقه‌ دارد. یعنی کژراهه اصلاحات به علت اشکال در مبانی فکری‌اش به اینجا رسید. بعضی عناصر از اول در تفکرات این دوستان وجود داشت که از جمله آنها تکیه بر کاریزمای فردی به جای اصول بود. شما ببینید وقتی حضرت امام (ره) فوت کرد. برخی از همین حضرات اعلام کردند که ولایت فقیه لباسی برای تن امام بود و بعد از ایشان باید یک سیستم شورایی داشته باشیم.

تفاوت مشی اصولگرایانه و مشی اصلاح‌طلبی همین است. ما نمی‌بایست امام را بپرستیم، بلکه باید مکتب خدا را بپرستیم و نباید این طور فکر کنیم، بعد از فوت امام (ره) مساله ولایت در زمان غیبت فراموش می‌شود.

* کارگزاران می گفت هاشمی رکن نظام است باید مادام العمر رئیس جمهور باشد

حزب کارگزاران بعد از تاسیس بر این اعتقاد بود که آقای‌هاشمی رفسنجانی چون از ارکان انقلاب بودند که حقیقتا هم از ارکان انقلاب هستند، بنابراین ما باید قانون اساسی را به نحوی اصلاح کنیم که به ایشان اجازه داده شود، همچون امام خمینی(ره) که رهبری‌شان تا پایان حیات بود، مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد. اینها همه نکاتی است که هر کدامشان بذر یک کژی را در فکر دوستان اصلاح‌طلب ما گذاشت.

آنهایی که به اسم نواندیشی دینی، هرگونه تلقی سکولار از نظام مدنی را قبول می‌کردند کژی‌ها در جریان اصلاح‌طلب را بنیان گذاشتند.

آنهایی که به اسم نواندیشی دینی، هرگونه تلقی سکولار از نظام مدنی را قبول می‌کردند کژی‌ها در جریان اصلاح‌طلب را بنیان گذاشتند.

علت این‌که ما آسیب می‌بینیم و بچه‌های ما گرفتار می‌شوند و نمی‌توانند این مرزها را از هم تفکیک کنند، همین است که نیروهایی که سابقه دارند، دلسوز بودند و متدین بودند، داخل این دامها می‌افتند.

امروز هم باید برای مردم و بخصوص تحصیلکرده‌ها کاملا تبیین شود که کژراهه اصلاحات از کجا شروع شد، چرا به نفاق رسیدند و چرا به تقابل با نظام رسیدند؟

سوال: تک ‌صدایی معمولا در نظام‌های مردمسالار، مساله مثبتی نیست. شما معتقدید که اصلاحات مرد، اگر اینچنین باشد آیا فکر نمی‌کنید ما به پدیده تک‌صدایی دچار شویم؟


*جریان اصلاحی وفادار به نظام می خواهیم نه ضد نظام

لاریجانی: اصلاحات باید در کشور وجود داشته باشد و حرکت اصلاحی باید در چارچوب نظام صورت بگیرد. تک‌صدایی در میان اصولگرایان هم وجود ندارد. ما باید یک چند صدایی مبنادار داشته باشیم، نه یک چند صدایی کاریزماتیک، یعنی فقط به خاطر این‌که چند تا باشیم، چند صدا با الحان مختلف ایجاد کنیم.

جریان اصلاحی الان در کشور ما نیاز خیلی مبرمی است و باید یک جریان اصلاحی داخل نظام، وفادار به ارکان نظام داشته باشیم.

قانون اساسی ما در آخرین بند خود سه رکن را معرفی می‌کند و می‌گوید: قانون اساسی قابل تغییر است مگر این سه رکن.

رکن اول، پایه اسلامی قانون اساسی است چون قانون گفته که ما همه مبانی‌مان باید براساس عقلانیت اسلامی باشد.

رکن دوم ضابطه مشروعیت نظام است که براساس قانون اساسی اصل ولایت فقیه است. رکن سوم هم نقش مشارکت مردمی است. یعنی ما در قانون اساسی داریم که همه تصمیمات حکومت باید مستقیم و یا غیرمستقیم، برآمده از رای مردم باشد که این مساله از طریق انتخابات صورت می‌گیرد. این همان دموکراسی نماینده‌ای است که در قانون اساسی وجود دارد.

نویسندگان قانون اساسی نه این که دموکراسی را نمی‌شناختند، اما از به کار بردن لفظ دموکراسی اجتناب کردند و دلیلش همین چیزی بود که در اصلاحات اتفاق افتاد. آنها می‌ترسیدند که اگر لفظ دموکراسی را به کار برند، مردم دموکراسی را با دموکراسی لیبرال اشتباه بگیرند. دموکراسی ما لیبرال نیست بلکه مبتنی بر عقلانیت اسلامی است و این مساله تغییرپذیر نیست.

این سه رکن قانون اساسی را باید به آن وفادار باشیم و اینها همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب از آنها به عنوان مشروعیت و اسلامیت تعبیر کرده‌اند.

ما یک جریان اصلاحی می‌خواهیم که در داخل این چارچوب باشد و جای این جریان خیلی خالی است.

در کشور ما در زمینه دموکراسی شعارهای زیادی داده می‌شود اما هنوز این دموکراسی نهادینه نشده است و معمولا هر گروهی شاخصه‌های این مساله را مطابق با میل خود و در جهت منافع خود تفسیر می‌کند.

سوال:برای جا افتادن دموکراسی در کشور چه باید کرد؟

لاریجانی: این مساله خیلی دقیقی است که شما گفتید. مردم باید وقتی افرادی، شعار دموکراسی می‌دهند سوال کنند زمانی که خود آنها قدرت را در دست داشتند چگونه با مخالفین خودشان رفتار می‌کردند.

*موسوی در زمان نخست وزیری، به هر صدایی علیه دولت حمله می کرد

یکی از گرفتاری‌های حرکت اصلاح‌طلبانه در ایران این است که سابقه دموکراسی ندارد. یعنی زمانی که اینها قدرت را در دست داشتند هیچ‌وقت علاقه‌ای به شیوه‌های دموکراتیک نداشتند.

باید از مهندس موسوی بپرسیم در 10 سالی که شما در حکومت بودید چند صدا علیه دولت وجود داشت. در آن زمان فقط یک روزنامه در این جبهه بود که آن هم روزنامه رسالت بود. همین یک روزنامه هم که پیدا شد چندین بار مورد هجوم شدید آقای موسوی قرار گرفت خوب است شما همه مواردی را که آقای مهندس موسوی الان اشکال می‌گیرد با 10 سالی که ایشان در قدرت بود مقایسه کنید. مثلا ایشان اشکال می‌گیرد که چرا بعضی‌ها نمی‌توانند حرف‌هایشان را بزنند.

*موسوی پاسخ دهد در زمان خودش چند بازجویی از صدا و سیما پخش شد

ایشان درخصوص بازجویی‌ها و اعترافات سوال می‌کند. ما از آقای موسوی سوال می‌کنیم که در 10 سالی که شما در حکومت بودید وضعیت چگونه بود؟ البته ما نمی‌‌گوییم که الان وضعیت، بسیار خوب است اما می‌‌خواهیم مقایسه کنیم.

آقای موسوی بفرمایند که چند اعتراف و بازجویی در زمان ایشان از صداوسیما پخش شد؟ در مورد کدامیک از آنها ایشان اعتراض کردند؟

*موسوی در زمان نخست وزیری از وزیر اطلاعاتش بخار بازجویی ها تقدیر کرد

جدیدا ایشان فتوای فقهی داده است که اعترافات نمی‌تواند در حکم قاضی دخیل باشد که طبیعی است ایشان متوجه نشده که حکم قاضی، مستقل از اعترافات است. بازجویی‌ها گاهی ایجاد اطلاع می‌کند و از طریق اطلاعی که ایجاد می‌کند قاضی به یک آگاهی می‌رسد. نوع استفاده از اعترافات غیر از این است که به طور صریح آن را مبنا قرار دهند. این مساله پیچیدگی‌های نظری دارد.

در زمان دولت آقای موسوی موارد متعددی بود که افراد بازجویی شدند و جلوی تلویزیون آمدند و اعتراف کردند. ایشان در آن زمان نه تنها اعتراضی نکرد بلکه کلی هم از وزیر اطلاعات خود تقدیر کرد، البته این مساله را عرض کنم که من طرفدار این مساله هستم.

به عنوان مثال در زمان آقای موسوی، مهدی هاشمی را گرفتند و محاکمه کردند، جلوی تلویزیون هم آوردند. با گروهک فرقان هم همین کار را کردند. من شخصا طرفدار این کار بودم. زیرا این مساله برای روشن کردن ذهن مردم بسیار اساسی بود.

در زمان دولت آقای موسوی موارد متعددی بود که افراد بازجویی شدند و جلوی تلویزیون آمدند و اعتراف کردند. کسی که این‌قدر قوی مدعی است که چرا این‌گونه آسیب‌ها به مردم رسیده است که البته خیلی هم حرف درستی می‌زند، چرا در سابقه خود چنین سوابقی ندارد.

از همه این‌ها گذشته، اقدام براساس روش‌های دموکراتیک که در قانون اساسی پیش‌بینی شده است چیزی جز بهتر کردن حکومت در بر ندارد. من قویا طرفدار این روش‌ها هستم و ما همه باید از اینها اطاعت کنیم. یکی از چیزهای مهم در مشی دموکراتیک، تن دادن به قانون است و نکته جالب اینجاست که اگر ما بخواهیم قانون را زیر پا بگذاریم دیگر دموکراسی معنا ندارد.

سوال: چندی پیش محسن رضایی در نامه‌ای خواستار برگزاری دادگاه همه متخلفین در کنار هم شده بود. نظر شما در خصوص این نامه چیست؟

*با خواسته رضایی مبنی بر برگزاری دادگاه همه متخلفین در کنار هم مخالفم

لاریجانی: محاکماتی که الان در جریان است، مشتمل بر چند موضوع است که باید به آنها توجه کرد. اولین نکته این است که ما شاهد تشویق و برنامه‌ریزی برای آشوب در کشور بودیم و این مسائل تحت عنوان اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می‌گرفت.

حرکت اصلاح‌طلبان در ایران در گذشته هم تا مرز تقابل با نظام رفت وقتی که آشوب می‌شود ضرر و خسارت به وجود می‌آید. نیروهای امنیتی و انتظامی ما برای مقابله وارد می‌شوند. کلی از نیروهای نظامی و امنیتی ما هم در این جریانات آسیب‌ دیده‌اند. کلی از تاسیسات ما هم آسیب دیده‌اند. در مرحله بعد برخی افراد بازداشت و روانه زندان می‌شوند. در این مرحله هم ممکن است اشکالاتی به وجود بیاید.

اشکال اول آشوب‌سازی و خیانت به امنیت مملکت است که این یک کلاس از بحث است و الان شاهد برگزاری محاکمات آن هستیم. اشکال دیگر، تخلفاتی است که مجریان قانون ممکن است در اجرای قانون مرتکب شده باشند که هیچ‌کس هم طرفدار این مساله نیست.

این تخلفات هم باید در جای خودشان رسیدگی شوند. اما این دو نوع اشکال در دو سپهر جداگانه هستند. آن چیزی که امروز اساسی است این است که چرا اصلاح‌طلبان و تشکیلات انتخاباتی آنها، آشوب‌های خیابانی را با عنوان اعتراض به نتایج انتخابات برنامه‌ریزی کردند، به آن دامن زدند و هنوز هم دامن می‌زنند.

به نظر من حتی آسیب‌هایی که در اثر اشتباهات و یا خلافکاری مجریان و ضابطین قانونی صورت گرفته نیز بر عهده همان افرادی است که این مسائل را به‌وجود آوردند. چون وقتی که آشوب می‌شود پلیس باید جلو اغتشاشگران را بگیرد.

پلیس وقتی می‌خواهد مردم را متفرق کند، روی پیشانی افراد نوشته نشده است که کدام یک مخل و کدامیک غیرمخل است بنابراین پلیس مجبور است همه را هل دهد. وقتی هم که همه را هل بدهیم ممکن است یکی هم بیفتد و پایش بشکند.

من می‌خواهم بگویم که تخلف در اجرای قوانین در سر جای خودش باید تعقیب شود، اما خلط این دو مساله اشتباه است.

من با نظر آقای رضایی که خواستار برگزاری توامان دادگاه هر دو دسته شده بودند، موافق نیستم. زیرا اینها در دو سپهر جداگانه هستند. یکی تخلف در اجرای قانون است که باید به آن رسیدگی شود و دیگری تخلف با عنوان خیانت به منافع ملی است که افقی کاملا متفاوت از دیگری دارد.


*بحث لباس شخصی ها کاملا انحرافی است

من اینجا اضافه کنم این بحثی که به عنوان لباس شخصی راه انداخته‌اند یک بحث کاملا انحرافی است. مثل همه جای دنیا، ضابطان قانون در ایران هم متعددند. من مثالی برای شما می‌زنم. چند سال قبل به علت این که یک سیاهپوست در لس‌آنجلس کشته شد آشوب‌هایی به وجود آمد. برای مقابله با این آشوب‌ها، ابتدا پلیس محلی آنها که به آن Local Sheriff می‌گویند وارد عمل شدند.

وقتی این نیروها نتوانستند اوضاع را اداره کنند از پلیس ایالتی استفاده کردند. زمانی که این نیروها نیز موفق نشدند از نشنال گارد (National gard) استفاده کردند و زمانی که این نیروها هم موفق نشدند از نیروهای امنیتی پلیس فدرال آمریکا (FBI) استفاده کردند. ببینید برای ایجاد امنیت ما هم به همین شکل عمل می‌کنیم. این که مساله نیروهای لباس شخصی را مطرح می‌کنند، نیروی بسیج ضابط قانونی ماست و در اساسنامه بسیج این نیرو به عنوان یکی از ضابطین قانون معرفی شده است.

*بسیج مثل پلیس جز ضابطین قانونی است حضرات نمی خواهد لباس آنها را تعیین کنند

بسیج مثل پلیس مسوولیت دارد. این که حالا یک پلیس لباس شخصی داشته باشد یا خیر مسوولیت حضرات نیست که آن را تعیین کنند. در همه جای دنیا پلیس به تناسب کار خودش گاهی شخصی است و گاهی شخصی نیست.

آلوده کردن این مباحث با شکلی بسیار سطحی، فقط برای مشوه کردن اذهان مردم است.

سوال: آیا معتقدید آشوب‌های اخیر هم به گونه‌ای بود که از ابتدا نمی‌شد آن را کنترل کرد و باید حتما نیروهای بسیج وارد صحنه می‌شدند؟

لاریجانی: من هیچ‌وقت نمی‌توانم قاطعانه بگویم که ما به بهترین نحو برخورد کردیم. همیشه ما باید فرض کنیم که بهتر از این می‌توانستیم عمل کنیم. وقتی که آشوب‌ها دامن زده شد ابتدا نظام بنا بر تسامح داشت. منتها وقتی که چند روز ادامه پیدا کرد مشخص شد که مساله فراتر از این حرف‌هاست و پروژه وسیعی دنبال می‌شود. منافقین و خارجی‌ها در این پروژه دخیل بودند.

طبیعی است که نظام نمی‌توانست در این مورد تسامح کند و باز هم طبیعی است که برای کنترل، نظام از نیروهایش استفاده می‌کند. حالا این‌که آیا لازم بود و یا نبود بحثی است که مسوولان امنیت باید جواب بدهند. به نظر من آنها خوب هم عمل کردند و دنیا فهمید که ما در مقابله با آشوب بسیار توانمندیم و اگر گاهی با تسامح برخورد می‌کنیم ناشی از ضعف نیست.

سوال:‌ شما تخلفات انجام شده را در دو سپهر متفاوت عنوان کردید. یکی تخلفاتی که درخصوص مسائل امنیتی انجام شده است و دیگری تخلفاتی که از سوی ماموران و ضابطین انجام شده است. اخیرا شاهد برگزاری دادگاه متخلفان در خصوص مسائل امنیتی هستیم و در کنار آن نیز با تاکیدات رهبر معظم انقلاب شاهد بسته شدن بازداشتگاه کهریزک و پیگیری تخلفات انجام شده از سوی ماموران و ضابطین هستیم. آیا در خصوص زمان برگزاری دادگاه این دو دسته از متهمان، اهم و فی‌الاهم شده و این‌که دادگاه متخلفان دسته دوم هنوز برگزار نشده براساس اولویت جرایم است؟

لاریجانی: من به هیچ‌وجه نمی‌خواهم این دسته از تخلفات را کم‌اهمیت جلوه دهم، اما گفتم که این تخلفات در دو سپهر متفاوت هستند. این‌که افراد در زندان به قتل رسیده‌اند یا فوت کرده‌اند و این‌که برخی از مسوولان زندان تخلف کرده باشند یا کوتاهی یا حتی جنایت کرده باشند باید بررسی و پیگیری شود و مسببین به اشد مجازات هم برسند.

البته این مسائلی که در زندان اتفاق می‌افتد ربطی به بدنه پلیس و بسیج ندارد. آنها ضابطین هستند و متخلفان را دستگیر می‌کنند و تحویل زندان می‌دهند و این کار بدنه نیروهای امنیتی نیست که در زندان هم به دنبال اینها باشند، اما همان‌طور که قبلا گفتم سپهر این تخلفات جداست. مثل این است که کسی برخلاف امنیت کشور یک کار بزرگی انجام دهد و یکی دیگر بیاید و رشوه بگیرد.

میان این دو نوع تخلف، تفاوت زیادی هست. مسلما به هر دوی اینها باید رسیدگی شود، اما خلط این دو مساله نامربوط است. یکی از تخلفاتی که ما الان با آنها روبه‌رو هستیم مبتنی بر حرکتی حساب شده بود که اصل نظام را هدف گرفته است و دیگری تخلفی است که از سوی یک فرد مسوول انجام شده که البته آن‌ هم می‌تواند در حد جنایت باشد و اگر قتل عمد هم بوده باشد ممکن است قصاص شود.

وقتی که آشوب پیدا می‌شود ما از این قبیل حوادث داریم. چرا باید آقای مهندس موسوی خودش را برنده انتخابات اعلام کند. اگر پنج تا روزنامه این مطلب را می‌نوشتند ما می‌گفتیم که تبلیغاتی است ولی کسی که خودش نامزد انتخاباتی است حق بیان چنین مساله‌ای را نداشته است.


  
فروزنده: فامیل رده سوم آقای هاشمی حاشیه امنیت دارد
 

قائم مقام جمعیت ایثارگران با بیان اینکه "مردم انقلاب نکردند که هزار فامیل درست بشود"، گفت: رده سوم فامیل آقای هاشمی در حاشیه امنیت قرار دارند ، "یاسر" و اینها که جای خود دارد.

به گزارش ایرنا، لطف الله فروزنده در جلسه هفتگی انصار حزب الله ، یادآور شد که فرزندان هاشمی در اکثر اغتشاشات حضور پیدا کرده و حمایت مالی کرده اند.

قائم مقام جمعیت ایثارگران همچنین با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در ترسیم دو استراتژی دشمن در قبال انتخابات ریاست جمهوری ، یکی ادعای "فرمایشی بودن" و دیگری طرح "تقلب" ؛ گفت: ما دیدیم این دو استراتژی در صحبت های موسوی و هاشمی و همچنین رادیو های بیگانه مطرح شد.

وی افزود: آقای هاشمی که معتقد بود همیشه باید حداقل 15 تا 16 میلیون رای بدهند در این دوره گفت باید 40 میلیون رای بدهند زیرا گفته شده بود، اگر اکثریت نیایند، اقلیت برنده می شود و همچنین آقای هاشمی دو خطبه نماز جمعه را به بحث سلامت انتخابات اختصاص داد با وجودی که 30 سال است این انتخابات برگزار می شود.

او در ادامه توضیح داد که ناتوی فرهنگی طراحی مفصلی است که در حقیقت یکی از عملیات آن انقلاب مخملی است.

قائم مقام جمعیت ایثارگران تصریح کرد: ناتوی فرهنگی پاسخی به گفتمان انقلاب اسلامی بود.

وی گفت: بعد از این که آمریکا با فروپاشی شوروی تئوری جهان تک قطبی را مطرح کرد با گفتمان انقلاب اسلامی مواجه شد و ابتدا این گفتمان را نادیده گرفت ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل رژیم پهلوی و سربلند آمدن از هشت سال جنگ تحمیلی با شیوه تهاجم فرهنگی وارد عرصه مبارزه با گفتمان انقلاب اسلامی شد.

فروزنده از جمله راهکارهای غرب برای پیروزی در تهاجم فرهنگی را حمله و تخریب فرهنگ بومی و اعتقادات مردم دانست و گفت: شعارهای آنان در این مرحله اسلام طالبانی و اسلام دیکتاتوری بود.

وی افزود: در ناتوی فرهنگی این ایده به کشورها القا می شود که تنها راه توسعه و شکوفایی اقتصادی مدل های اقتصادی است که توسط صندوق بین الملل و بانک جهان تولید می شود.

فروزنده محور دیگر ناتوی فرهنگی را ماهیت نظامی دانست و افزود: در این مرحله با تهدید و ارعاب مردم از قدرتی مثل آمریکا سعی دارند کار خود را پیش ببرند و برخی از کسانی که اکنون در دادگاه اغتشاشات اخیر محاکمه می شوند به طور صریح در گفتمان و تفکرشان این مساله بود و در مجلس ششم هم خیلی از این حرفها به راحتی زده شد.

قائم مقام جمعیت ایثارگران، ایجاد جنگ روانی توسط رسانه ها را یکی از مهمترین روشهای غرب در ناتوی فرهنگی دانست و گفت: در جنگ روانی در اوج اقتدار فرد خود را می بازد و احساس بی هویتی و بحران می کند.

فروزنده محورهای گفتمان غرب در تهاجم فرهنگی را اصالت لذت، دنیاگرایی، ترویج بی بند و باری، جدایی دین از سیاست، ترویج اسلام کاریکاتوری و تخریب بنیادهای فکری و اعتقادی بر شمرد و اظهار داشت: علت موفقیت ما در دفاع مقدس، انرژی هسته ای و ماهواره امید ، اتکا به مبانی فکری و اعتقادی بود و اگر امروز در مساله اقتصاد مشکل داریم علت آن این است که عده ای به دنبال مدل های اقتصاد غربی رفتند و در مبانی برنامه چهارم خود گفتند ما باید در هژمونی دنیا حذف بشویم و دیگر نمی توانیم رویکرد امام راحل را داشته باشیم.

وی با بیان این که در سیاست نفی و اثبات، دستاوردهای ما را نفی و ویژگی های خود را اثبات می کردند،‌ افزود: با دامن زدن به اختلاف در خرده فرهنگها و القاء وجود اجماع جهانی علیه کشور سعی کردند افکار عمومی را به سوی ایده ها و مسائل خودشان هدایت کنند.

فروزنده آشوب های اخیر را بهره برداری غرب از سرمایه گذاری در ناتوی فرهنگی دانست و افزود: غرب با فعال کردن مراکز مطالعات استراتژیک خود می خواست این مساله را به مردم القا کند که وجود رهبر نظام و این دولت گرفتاری برای مردم ایجاد می کند و اجماع جهانی علیه کشور ایجاد می شود.

وی به نامه 125 نفر از نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: در این نامه از رهبر انقلاب اسلامی خواستند که از آرمانهای امام راحل دست بردارد چرا که با نظام بین الملل نمی شود، جنگ کرد و از ایشان خواسته بودند محترمانه بگویند که اشتباه کردم و جام زهر را بنوشند.

وی جذب افراد نخبه توسط غرب را یکی دیگر از زمینه های آشوب های اخیر دانست و گفت: در این مرحله با جذب افراد نخبه ای که استعداد جاسوسی داشتند مثل هاله اسفندیاری، جهانبگلو و بهاری که این روزها در حال اعتراف هستند و آموزش و دادن بورس تحصیلی و اعزام به دبی که در آن دفتری به نام حافظ منافع آمریکا ایجاد کرده بودند، این آشوبها را طراحی کردند.

فروزنده انقلاب مخملی را مولود ناتوی فرهنگی دانست و افزود: ناتوی فرهنگی طراحی مفصلی است که در حقیقت یکی از عملیات آن انقلاب مخملی است و در آینده هم همین مسایل را داریم و تمام شدنی نیست چرا که دشمن طراحی می کند و اگر شکست خورد به سراغ طراحی پروژه دیگری می رود.

وی با بیان این که هنوز حلقه ای که خارج از ایران را با احزابی مثل مشارکت و افرادی مانند موسوی متصل کرد، مشخص نیست افزود: سخن هوشمندانه رهبر معظم انقلاب اسلامی این بود که اینها در تغییر وارد می شوند و دیدیم که خیلی ها را با فرهنگ دنیا گرایی بردند و یک عده با همه سوابق خود از مسیر خارج شدند.

وی گفتمان انقلاب اسلامی را از دلایل عدم موفقیت ناتوی فرهنگی دانست و گفت: علت توجه و استقبال مردم از دکتر احمدی نژاد توجه به گفتمان انقلاب و امام راحل، ارتباط با توده مردم، ساده زیستی، خدمت به مردم و حرکت به سوی عدالت است.

فروزنده با بیان این که همه ما از اشرافی گری در دوران سازندگی ناراحت بودیم به یکی از پرونده های آن دوره اشاره کرد و گفت: در کمیسیون اصل نود مجلس پرونده ای است که در زمان وزارت جهاد آقای فروزش در آن دو هکتار زمین در درآباد تهران به یک وزیر داده شده و 50 نفر هم در این پرونده هستند که اکنون این پرونده به سیستم قضایی رفته است.

وی با طرح این سئوال که خیلی ها مثل آقای هاشمی مشکلشان چیست؟ در پاسخ گفت: روشن است که وقتی مردم اینها را می بینند ان قلت دارند. مردم انقلاب نکردند که هزار فامیل درست بشود، رده سوم فامیل آقای هاشمی در حاشیه امنیت قرار دارند حالا یاسر و اینها که جای خود دارد و بعد هم کار فرزندانش به اینجا می رسد که اکثر اغتشاشات را توجیه می کنند، حضور پیدا می کنند و حمایت مالی می کنند.

سخنگوی جمعیت ایثارگران با تاکید بر اجرای سیاست ابلاغی مقام معظم رهبری توسط مسوولین، اظهار داشت: این دولت و مجلس باید در پایان کار خود افتخارشان این باشد که ما حکم حکومتی را پیش رویمان گذاشتیم و با تمام توان و تلاش خودمان زمینه تحقق آن را ایجاد کردیم.

فروزنده تیم کاری را برای اجرای سیاست های ابلاغی توسط دولت ضروری دانست و گفت: مدیریت، کار با و بوسیله دیگران است و در قدم اول اعضای این تیم کاری باید مبانی را قبول داشته باشند و معتقد باشند که با مدل اسلامی می توان کشور را اداره کرد.

وی ساده زیستی را یکی دیگر از شرایط مدیران دولت دانست و گفت: تعهد و تخصص از شرایط مهم مدیران در دولت اسلامی است و اگر شخصی این شرط را نداشته باشد آن کار را غصب کرده است.

سخنگوی جمعیت ایثارگران، مردمی بودن و داشتن روحیه کار تیمی را از دیگر شرایط مدیران در دولت دهم دانست و گفت: یکی از ویژگی های مهم دولت نهم این بود که حلقه بسته مدیریتی در دولت را شکست و با این کار گردش نخبگان ایجاد شد.

فروزنده با تاکید بر این که نباید از افردا چاپلوس در سیستم مدیریتی استفاده کرد، گفت: در همین آشوبهای اخیر شاهد بودیم که برخی مسوولان برعلیه دولت مصاحبه کردند.

وی با بیان این که باید به مسایل اساسی مردم توجه کرد، افزود: در سال 1383 رییس جمهوری هدفش این بود که اعتبارات را در پروژه های عمرانی تزریق کند و خیلی از دلسوزان گفتند به دلیل این که هنوز همان پیمان کارهای قبلی بر سرکارند و این پروژه ها مانند استخر سوراخی است که هر چه پول بریزیم به جایش نمی رود، اما این اتفاق افتاد و سال 1386 با سختی این را جمع کردند.

وی افزود: اقتصاد ما در حال حاضر در رکود به سر می برد و دولت می ترسد، نقدینگی تزریق کند . چون احساس می کند دوباره تورم ایجاد می شود و هفت برنامه اصلاح ساختار در پیش دارد که باید آنها را اجرا کند.

وی به جریان فتنه و تخریب دولت نهم اشاره کرد و گفت: حمله و تخریب دولت بی نظیر بود و ما شاهد بودیم در پایان دوره سازندگی مجله "گل آقا" کاریکاتور حسن حبیبی را می زد و هیچوقت کاریکاتور هاشمی و یا خاتمی را نزد ولی رییس جمهوری دولت نهم را هم تخریب کردند و در هر برنامه ای که می شد فردا جوک درست می کردند و به صورت شبکه ای در سیستم اس ام اس ارسال می کردند اما تشخیص مردم چیز دیگری بود و عکس آن عمل کردند.

فروزنده پیگیری گفتمان انقلاب اسلامی توسط دکتر احمدی نژاد را علت اصلی حمایت مقام معظم رهبری از رییس جمهوری دولت نهم دانست و افزود: مقام معظم رهبری می دانستند که تمام نظام بین الملل با این گفتمان مشکل دارند و فردی هم که می تواند این گفتمان را دنبال کند شخص احمدی نژاد است .

قائم مقام جمعیت ایثارگران افزود: جهت گیری دولت نهم از دیدگاه مقام معظم رهبری مثبت بود و اکنون هم مساله مهم کارآمدی دولت است.

وی در مورد تعامل بین مجلس و دولت گفت: فضای مردمی خیلی روی نماینده ها اثر می گذارد و در تایید کابینه دولت توسط مجلس هم قوانین نانوشته ای مثل انصاف، معیاری برخورد کردن وجود دارد که ما از نمایندگان مجلس انتظار داریم به دنبال امتیاز گرفتن نباشد.

وی افزود: برخی فکر می کنند که اگر رهبری حکم کرد باید آن را اجرا کنیم ولی ما معتقدیم که وظیفه مابسط ید ولایت است یعنی ما بدانیم که ولایت چه می خواهد برویم و زمینه اجرای آن را فراهم و طراحی کنیم.
وی افزود: ما از دکتر احمدی نژاد انتظار داریم در برابر ولایت سربازی کند و باید بداند در این صورت برای ملت عزیز خواهد بود و همچنین امیدواریم تجربه تلخ مشایی دیگر تکرار نشود.

قائم مقام جمعیت ایثارگران به جریان انتخابات دور دهم ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری در شهر مقدس مشهد فرمودند، دشمن دو استراتژی دارد یکی بیان این که این انتخابات فرمایشی است تا از مشارکت حداکثری جلوگیری کنند و دوم طرح تقلب و ما دیدیم این دو استرانژی در صحبت های آقای موسوی و هاشمی مطرح شد و در رادیو های بیگانه هم که جای خود دارد.

وی افزود: آقای هاشمی که معتقد بود همیشه باید حداقل 15 تا 16 میلیون رای رای بدهند در این دوره گفت باید 40 میلیون رای بدهند زیرا گفته شده بود، اگر اکثریت نیایند، اقلیت برنده می شود و همچنین آقای هاشمی دو خطبه نماز جمعه را به سلامت انتخابات اختصاص دادند با وجودی که 30 سال است این انتخابات برگزار می شود.
فروزنده با تاکید بر نقش امر به معروف و نهی از منکر در شرایط کنونی کشور گفت: طبق روایات ما نسبت سایر واجبات به امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره در مقابل دریا است.

وی افزود: ما از کسانی که ابزار رسانه و ارتباط با مردم را دارند می خواهیم این دو امر واجب دین را در جامعه گسترش دهند.

سخنگوی جمعیت ایثارگران در ادامه این جلسه در پاسخ به سوال یکی از شرکت کنندگان در باره قانون انتخابات گفت: قانون انتخابات ما مشکل دارد. در انتخابات فردی که در جامعه مطرح نیست و به خصوص در استانها با پول خرج کردن خود را مطرح می کند و خودمان آن را به بالا می بریم و دیگر هم نمی توانیم او را پایین بیاوریم و این مشکل ساخت و ساز انتخابات است.

وی در مورد شخصیت بهزاد نبوی گفت: شخصیت بهزاد نبوی قابل تحلیل است و یکی از دوستان به نقل از شهید لاجوردی گفت که در مورد شهادت شهید رجایی ، پی به ارتباط بهزاد نبوی به این مساله برده بود ولی با عزل خود مواجه شد و نتوانست کار را به جایی برساند.

وی با اشاره به سالگرد شهادت شهید آیت و نقش ایشان در رسوایی موسوی در زمان نخست وزیری گفت: شهید آیت می گفت موسوی ، بنی صدر ریش دار است و سوابق او را فاش کرد اما کسی باور نکرد و اگر در هشت سال رییس جمهوری مقام معظم رهبری نقش موسوی و هاشمی مشخص شود، خیلی چیزها روشن می شود.

وی افزود: در هشت سال دفاع مقدس، رییس شورای عالی دفاع رییس جمهوی بود ولی هاشمی چون امکانات مالی در اختیارش بود شرایط را طوری به وجود آورد که رییس جمهوری به امام نامه نوشت و درخواست کردند هاشمی رییس شورای عالی دفاع بشود در حالی که این حق مسلم رییس جمهوری بود.


  
اختلافات داخلی "اعتماد ملی" بالا گرفت
 
 

اختلافات مالی ستاد مرکزی تبلیغات حزب اعتمادملی با ستادهای انتخاباتی این حزب در شهرستان‌ها، بالا گرفته است.

به گزارش شبکه ایران، مهدی کروبی پس از آنکه با 9 ماه تبلیغات انتخاباتی و تلاش شبانه‌روزی حزب خردسالش در تهران و شهرستان‌ها، جز کسب یک‌درصد آرای ماخوذه در انتخابات، دستاوردی نداشت، اکنون حاضر نیست بر سر هزینه‌های انتخاباتی‌ با زیر مجموعه‌های خود تعامل کند.

گزارش‌های رسیده حاکی است، ستادهای انتخاباتی کروبی در شهرستان‌ها که برای جلب آرای مردم سر کیسه را شل کرده بودند، اکنون پول‌های هزینه شده را از دست رفته می‌بینند.

این ستادها که لیست هزینه‌های خود را در قالب فاکتورهایی به ستاد مرکزی حزب اعتمادملی آورده‌اند، با بی‌اعتنایی اعضای ستاد مواجه و تاکنون موفق دریافت هزینه‌های صورت گرفته نشده‌اند.

در واقع اعضای ستاد مرکزی حزب اعتمادملی که با انبوهی از فاکتورها و هزینه‌های انتخاباتی مواجه شده‌اند، بخشی را برگشت داده و از پرداخت آن‌ها سرباز زده‌اند.

گفته شده که اوج اختلافات مالی شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با یکی از استان‌های غرب کشور است که دامنه آن بیش از سایر استان‌ها گسترده شده است.

از این رو عدم پرداخت هزینه‌های تبلیغاتی صورت گرفته از سوی ستاد مرکزی کروبی، اختلاف ستادهای اعتمادملی را در شهرستان‌ها با ستاد مرکزی وارد مرحله تازه‌ای کرده و انسجام و رویکرد فعلی و آینده حزب را تحت‌الشعاع قرار داده است.

به گفته منابع آگاه نداشتن موضعی واحد، تحرکات مبهم و تناقض در اظهارت اعضای حزب اعتمادملی نیز متاثر از این اختلافات مالی است.

نمونه این رفتارها، نامه‌نگاری‌ها و سخنان تعجب‌برانگیز دبیرکل حزب اعتماد ملی است که در آخرین مورد آن، وی با ارسال نامه‌ای تنش‌آفرین به هاشمی رفسنجانی، ادعاهایی بدون سند را مطرح کرده و همانند موضوع "تقلب" در انتخابات، بار دیگر به شایعات بی‌اساس متوسل شده است.


  
چرا "ملک عبدالله" می‌ترسد به سفر برود؟
 
 

دو روز پیش منابع آگاه عربستانی از احتمال لغو سفر "ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود" پادشاه عربستان به آمریکا، خبر دادند، اما گویا لغو این سفر هزینه و تبعات سنگینی برای عربستان در پی خواهد داشت از همین رو "ملک عبدالله" تصمیم خود را عوض کرده و سفر کوتاهی به واشنگتن انجام خواهد داد.

به گزارش شیعه آنلاین، در مورد علت انتشار اخبار ضد و نقیض در مورد احتمال لغو سفر پادشاه عربستان به آمریکا، حدث و گمان‌های زیادی از سوی کارشناسان سیاسی جهان عرب زده شد. برخی از این کارشناسان علت لغو سفر را حال نامساعد پادشاه عربستان دانستند. اما دسته‌ای دیگر از کارشناسان ترس وی از وقوع کودتا توسط برخی شاهزادگان آل سعود را علت لغو این سفر اعلام کردند.

این دسته از کارشناسان که ترس از کودتا را علت لغو سفر می‌دانند، می‌گویند: ترس و نگرانی اصلی "ملک عبدالله" از شاهزاده "نایف بن عبدالعزیز آل سعود" است زیرا او که پادشاه آینده عربستان سعودی خواهد بود، طی چند وقت اخیر به گونه‌ای رفتار کرده که گویا پادشاه فعلی عربستان است. برخی کارشناسان علت اینگونه رفتارهای شاهزاده نایف را نگرانی وی از نرسیدن به قدرت می‌دانند به ویژه اینکه رقابت میان شاهزادگان عربستانی بر سر جانشینی ملک عبدالله به شدت افزایش یافته است. از رقبای اصلی شاهزاده نایف، که پشت پرده در حال تلاش برای رسیدن به قدرت هستند، می‌توان به شاهزاده "بندر بن سلطان بن عبدالعزیز" سفیر سابق عربستان در آمریکا و نیز شاهزاده "مقرن بن عبدالعزیز" رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی اشاره کرد.

گفتنی است سفر ملک عبدالله بن عبدالعزیز به واشنگتن با هدف دیدار با "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا و نیز انجام برخی معاینات پزشکی و درمان بوده است.

در همین راستا «سعدالفقیه» رئیس جنبش اسلامی اصلاح عربستان، چند روز پیش طی اظهاراتی تأکید کرد که شاهزاده بندر بن سلطان، در بازداشت خانگی است. الفقیه که از مخالفان حکومت عربستان و مقیم لندن است طی اظهاراتی گفت: شاهزاده بندربن سلطان از سه ماه پیش ناپدید شده و درهیچ رسانه‌ای ظاهر نشده و هیچ اظهارنظری نداشته است. در آغاز، شاهزاده بندر در انگلیس ناپدید شد، اما طولی نکشید که به عربستان بازگشت و پس از آنکه فاش شد، وی دویست نفر از عناصر وابسته به دستگاه‌های امنیتی سعودی را علیه ملک عبدالله، برای انجام کودتا تحریک کرده، در بازداشت خانگی قرار گرفت.

«الفقیه» افزود: برخی از نزدیکان پادشاه عربستان، وی را از طرح‌های بندر آگاه کردند؛ امری که سبب شکست طرح‌های وی شد. چندین منابع داخلی در عربستان از نقش سازمان‌های اطلاعات برخی کشورهای عربی در خنثی شدن طرح‌های بندر خبر دادند، اما هیچ جزییاتی در این باره فاش نشد. با وجود بیماری پادشاه عربستان و سالخوردگی‌اش، وی همچنان زمام امور را در دست دارد.

در همین حال، «حمزه الحسن» دیگر تحلیلگر سیاسی عربستانی از گسترش دامنه جنگ قدرت میان نسل جدید و نسل قدیم خانواده پادشاهی عربستان خبر داد و گفت که این نزاع در خانواده آل سعود از چند دهه پیش جریان دارد. اکنون نیز جنگ قدرت با شدت میان دو جناح در خاندان سعودی وجود دارد.

وی در پاسخ به پرسشی درباره برکناری امیر «بندربن سلطان»، دبیرشورای امنیت ملی عربستان و اخراج او از دربار پادشاهی، ضمن تأیید این برکناری گفت: آنچه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت درباره برکناری امیر بندر بن سلطان نوشته است، از جمله اقدام او برای کودتا علیه ملک عبدالله دقیق نیست. حمزه الحسن، تمشیت امور امنیتی بدون کسب نظر ملک عبدالله و دخالت مستقیم و بدون اجازه در امور سوریه را از جمله عوامل برکناری امیر بندر اعلام کرد و افزود: فیلمی از هیأت اعزامی امیر بندر به سوریه و هنگام پرداخت پول به برخی از رهبران قبایل این کشور عربی تهیه و در اختیار ریاض قرار گرفته است که ملک عبدالله را غافلگیر کرد. ملک عبدالله از اقدامات امیر بندر سفیر سابق عربستان در واشنگتن که روابط بسیار نزدیکی با خانواده بوش داشته، راضی نبوده است.

گفتنی است سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان که اکنون با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند و از لحاظ جسمانی در وضعیت وخیمی بوده، پدر امیر بندر است.

این کارشناس عربستانی با تشریح ابعاد دیگری از جنگ قدرت در خاندان سعودی تصریح کرد: ملک عبدالله در سفر اخیر به مغرب و آمریکا، امیر نایف را به عنوان جانشین خود تعیین نکرد، بلکه تنها او را به عنوان نماینده خود در کابینه معرفی کرد.

«حمزه الحسن» جنگ قدرت در جناح‌های رقیب در خاندان پادشاهی سعودی را پایان ناپذیر خواند و گفت: جنگ قدرت در خاندان سعودی دیگر در پشت پرده نیست و امروز آشکارا جریان دارد و سرچشمه آن به نسل قدیم معروف به «نسل در حال انقراض دایناسورها» برمی‌گردد که از نوادگان عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی سعودی هستند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امیر سلطان بیمار نمی‌تواند به مسئولیت‌های خود به عنوان ولیعهد رسیدگی کند، ملک عبدالله نیز هر چند از نظر جسمی سالمتر از سلطان به نظر می‌رسد، با این حال او نیز از بیماری قلب و کهولت سن (86 سالگی) رنج می‌برد.


  
سازماندهی اپوزیسیون برانداز در پوشش همراهی با موسوی
 
 

یک عنصر چپ و ضد انقلاب مقیم آلمان با تاکید بر اینکه «جریان سکولار غیرمذهبی در موقعیتی نیست که اپوزیسیون و آلترناتیو جمهوری اسلامی باشد» از جریان های ضد انقلاب دعوت کرد فعلا در پوشش حمایت از موسوی و کروبی به فعالیت ادامه دهند.

کیهان نوشت:کاظم کردوانی عضو کانون منحله نویسندگان و از طرفداران پروژه تهاجم فرهنگی در گفت وگو با سایت گروهک فدائیان خلق تاکید کرد «آقای موسوی یی که قبل از انتخابات حرف می زد با آقای موسوی امروز یکی نیست. حرف هایی که امروز می زند، حرف هایی نیست که قبل از انتخابات می زد. اگر او با پختگی تغییر موضع دهد باید این را به فال نیک گرفت. حرکت اخیر اپوزیسیون طبیعتا موسوی و آقای کروبی را به تغییر موضع می کشاند و حرکت به گونه ای است که اجازه عقب نشینی از موضع را نمی دهد.

وی با لحنی منافقانه، درباره تاکید بر شعارهایی نظیر جمهوری ایرانی به جای جمهوری اسلامی یا سکولاریسم و دوری از مذهب گفت: اگر گروهی شعارهای مذهبی بدهند، تعداد زیادی که سکولار غیرمذهبی هستند از جنبش کنار گیری خواهند کرد و اگر سکولارهای غیرمذهبی بگویند به جریان های مذهبی کاری نداریم، باز هم عده ای از جنبش جدا خواهند شد. زیاده روی ضرر می زند. امروز آلترناتیو سکولار غیرمذهبی برای حکومت در موقعیتی نیست که بتواند مجموعه جامعه را هدایت کند. اگر راه حلی وجود داشته باشد این است که این فعالان سیاسی و اجماعی و فرهنگی در جنبش شرکت کنند تا بتوانند آرام آرام سازماندهی کنند و دیدگاه های خود را در جامعه تثبیت نمایند. اپوزیسیون سکولار غیرمذهبی اگر بتواند با حفظ تمایز در جنبش شرکت کند و تبدیل به یک نیروی اجماعی شود، به موفقیت بزرگی دست یافته است.

این چپ پشیمان همچنین ایده اعتصاب و تعطیلی صنایع را خام و ناممکن دانست و با اذعان به بی اقبالی به شعار سرنگونی گفت: شما باید سیاست هایی را مطرح کنید که قابل تحقق باشد. می توانیم شعارهای عالی بدهیم اما باید دید بازتاب های اجماعی آن چه قدر است. به گمان من طرح چنین ایده هایی نادرست است و حاصلی جز سرخوردگی ندارد. همچنین طرح شعار سرنگونی رژیم- که باید دید در ایران چه کسی می تواند آن را طرح کند- چیزی جز پراکنده کردن و از هم پاشیدن حرکت عمومی نخواهد بود.

کردوانی در عین حال تصریح کرد: طبیعتا باید شعار تغییر قانون اساسی و جدایی دین از حکومت را بخواهیم.


  
+ سلام


+ چه باحال هر وقت من هستم هیشکی نیست


+ چه خبرا؟


+ جاتون خالی تو کتابخانه داریم میدرسیم


+ دیروز یکی زنگ زده میگه شمارت با اسمت تو لیست شیطان پرستاست مگه میشه؟


+ بی بی سی به سیم آخر زد! تلویزیون دولتی انگلیس، برای تاثیرگذاری بر راهپیمایی 22 بهمن، پخش 24 ساعته برنامه های خود را آغاز کرده است.




+ فراخوان کروبی 10 صبح فلکه دوم صادقیه




+ چقدر لاشی ها زیاد شدن امروز میخواستم حاله یکیشونو بگیرم دسبند سبز میبندند میرن مکان


+ همت و موج اندیشه و فرهنگ آشتی رفع امتیاز شد


+ نظرتون راجع به برنامه رو به فردا چیه؟






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ