یک روزنامه روسی از انصراف رژیم صهیونیستی از حمله به ایران به دلیل ناتوانی و عدم حمایت امریکا از این نقشه جنگ جویانه خبر داد.
به گزارش ایرنا از مسکو، پایگاه اینترنتی روزنامه "روسیه" در مقاله ای به قلم "آندره پراووف" نوشت: در حالی که اسراییل واقعاً در ماه ژوئن سال جاری میلادی قصد حمله به تاسیسات هسته ای ایران را داشت، اما به خاطر عدم حمایت از سوی آمریکا از این نقشه منصرف شد.
روزنامه به استناد گزارش خبرگزاری اینترنتی صهیونیستی "کورسور" و به نقل از یک دیپلمات عالیرتبه آمریکایی افزود: نقشه حمله ایران به طور جدی توسط کابینه اسراییل بررسی شده است.
این دیپلمات گفت: اسراییل درصدد استفاده از وضعیت پیش آمده در ایران بر اثر ناآرامی ها بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری برای اجرای نقشه خود و حمله به این کشور بود.
روزنامه روسی نوشت: اسراییل قصد داشت از هرج و مرج در این کشور اسلامی استفاده کرده و کلیه تاسیسات مهم آن را بمباران کند.
به گفته مولف مقاله، بر اساس اطلاعات موجود، دولت "باراک اوباما" پیشنهاد مذکور را فوق العاده خطرناک ارزیابی کرده و رییس جمهوری آمریکا حتی به دادن پاسخ به درخواست رسمی اسراییل هم تمایل نشان نداده است.
نویسنده مقاله در ادامه به شایعات فراوان در باره حمله احتمالی رژیم اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران اشاره کرده که از آن جمله ادعای روزنامه اسراییلی "هارتص" در باره سند 114 صفحه ای مرکز تحقیقات استراتژیکی واشنگتن بود که در آن چندین راه ممکن برای حمله هوایی اسراییل به ایران به طور مشروح بررسی شده بود.
روزنامه "روسیه" سپس با اشاره به شانس بسیار کم رژیم صهیونیستی برای جلب حمایت آمریکا در حمله به ایران نوشت: این نقشه ها به هیچ عنوان در برنامه های باراک اوباما رییس جمهور آمریکا جایگاهی ندارد و وی به طور جدی برای جبران اشتباهات دولت "جورج بوش" در قبال جهان اسلام تلاش می کند.
نویسنده در پایان مقاله خود نوشت: هدف اوباما پایان جنگ در عراق و سپس افغانستان و در نهایت بازگرداندن تمامی سربازان آمریکا به میهن است و دورنمای جنگ و مناقشه دیگری در خاورمیانه که در آن ایران نقش آفرینی کند، طبیعتا تهدیدی برای نقشه های صلح آمیز زمامداران کاخ سفید محسوب می شود.
گروه سیاسی- دست التجا به دامان رییس مجمع تشخیص از سوی بازندگان عرصه انتخابات یادآور خاطره هایی بود متعلق به سال هایی نه چندان دور؛ سال هایی که گواهی می دهند پناهگاه امروز تجدیدنظرطلبان برای پیگیری تخلفات رخ داده در بازداشتگاه ها خود روزی از جانب کشتی نشینان دوم خرداد متهم به قتل و تحدید آزادی های دگراندیشان و روشنفکران بوده است! کسی که با الهام گیری از شخصیت مستبد کاردینال ریشلیو فرانسوی، عالیجناب سرخپوش لقب داده شده بود و می رفت تا در قامت یک قدرت طلب تمامیت خواه تصویر شود. این همه البته از برکات آزادی بیان دوره اصلاحات بود.
مسئله اما نه بازخوانی این تعارضات و ابهامات ناشی از آن که واکاوی علت رویکرد دوباره اصلاحات و بررسی چرایی بیتوته در بیت عالیجناب سرخپوش پیشین است. چه چیز تغییر کرد که کاردینال ریشلیو دیروز به حوری مهربان قصه پینوکیو بدل شد؟ در ورای نامه نگاری های امثال مهدی کروبی و التجایی که به دامان رییس مجمع تشخیص می رود، چیست و هاشمی در چنین شرایطی به کدام سو خواهد رفت؟ آیا دامن به دست کسانی چون شیخ بازنشسته اصلاحات خواهد سپرد یا نقشی ورای بازی های فرزندان معنویاش برخواهد گزید؟
هاشمی اگر چه از منظر سیاسی قرابت نزدیکی با مواضع اصلاحطلبان یافت و تا آنجا پیش رفت که کسی چون عطریانفر صراحتاً از اینکه "هاشمی رهبری جبهه اصلاحات را بر عهده گرفته است"، سخن بگوید، اما نوع تعامل و مواجهه اصلاحات با او تصویر واضح و دل چسبی ارائه نمی کند. این واقعیت را می توان از فردای خطبه های نمازجمعه رهبری هم دریافت؛ آن روز که انتظار می رفت اصلاحطلبان از سخنان رهبری مبنی بر سابقه انقلابی آقای هاشمی تیتر اول خود را انتخاب کنند؛ اما در کمال تعجب هرگز چنین نکردند و فرصت اسطوره ساختن از هاشمی را خیلی ارزان به منتقدان فروختند. در واقع اصلاحطلبان هیچ گاه به معنای واقعی کلمه در قامت "دفاع" از هاشمی نبوده و نیستند بلکه تنها در قامت مصادره او و بهره برداری از جایگاه او ظاهر شده اند.
اعتراف ابطحی حجتی است بر این ادعا. اعترافی نه در دادگاه و به قول دوستانش تحت فشار که در آزادی کامل و در مصاحبه با یک سایت خبری در سال 86: «آقای هاشمی هیچ وقت محور اصلاحات نبوده...آقای هاشمی یک شخصیت بسیار قدرتمند در ساختار قدرت کشور است و رفتار آقای احمدینژاد به گونه ای بوده که آقای هاشمی را درمقابل خودش قرار داده. خوب طبیعتاً اینجا فرصت بسیار خوبی برای اصلاحطلبان فراهم شده که از این موقعیت و پتانسیل آقای هاشمی استفاده کنند... در سیاست هیچ چیزی آرمانی نیست... من به یک سری اصول پایبندم اما برای پیشبرد این اصول از امکانات و شیوه های مختلف استفاده می کنم.... برای ما مهم این است که به اصولمان برسیم ولی از راه های مختلف می توانیم به این اصول برسیم؛ یک روز با کمک آقای هاشمی و یک روز هم بدون کمک آقای هاشمی. یک روز با کمک افراطیون، یک روز هم بدون کمک افراطیون... »(1)
به این ترتیب است که می توان به وضوح دریافت مواضع پارادوکسیکال اصلاحطلبان در ظاهر این چنین تناقض نماست و نه در معنا. اصلاحات شأن ویژه ای برای هاشمی نمی شناسد. همان اصلاحاتی که روزی از خاتمی عبور کرد و روز دیگر دست به دامان او شد، امروز هم دست به دامان هاشمی است تا در مسیر تندروی های خود از اختلاف دیدگاه های هاشمی با رییس جمهور بهره بگیرد و از گلایه هایش کوهی بسازد تا رییس مجمع مجاب به همراهی با بازنشستگان سیاسی شود؛ البته نه لزوما در حد جانبداری بلکه در قالب بی طرفی و با همان لحن زیرکانه همیشگی هم برای کشتی به گل نشسته اصلاحات کفایت می کند.
هاشمیِ امروز همان هاشمی است که روزی روزنامه های اصلاحات با اشاره به عملکرد او و دولتش می نوشتند: «تا کنون بسیار اعلام شده است که به جز قتل های پاییز سال 1377، حدود 80 قتل دیگر طی دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی روی داده است. به عبارت دیگر به طور متوسط هر 40 روز، یک قتل مشکوک روی داده است که اسامی برخی از این افراد کم و بیش به گوش ایشان نیز رسیده است.»(2)
هاشمیِ امروز همان هاشمی است که نماد تحقیر روشنفکران، مطبوعات و دانشجویان خوانده می شد.(3) و باید به صراحت از مردم عذرخواهی می کرد: «آقای هاشمی باید به صراحت و به طور علنی از کلیه شهروندان به دلیل قتل های زنجیره ای محفل نشینان در دوران ریاست جمهوری اش عذرخواهی کند.»(4) بعید به نظر می رسد اصلاحات در قبال اتهاماتی که در خصوص هاشمی روز و شب در جراید خود منتشر می کرد، پاسخ روشنی دریافت کرده باشد یا نادرستی آن اتهامات را دریافته باشد. پاسخ این دوگانگی در رویکردهای ظاهری را می توان در همان منفعت طلبی و رویکرد ماکیاولیستی اصلاحات جستجو کرد.
اما هاشمی که همچنان مسئولیت هایی را در چارچوب نظام برعهده دارد، در مواجهه با خواسته بازندگان انتخابات چه خواهد کرد؟ مواجهه با خواسته هایی که با ادبیات زننده امثال کروبی همراه می شود و دست آویز رسانه های برون مرزی هم قرار می گیرد و رسوایی آن تا بدانجاست که سایت خبری وابسته به او هم خبر مربوطه را از آرشیو خود به کلی حذف می کند، از منظر هاشمی چگونه باید باشد؟
هاشمی خاطره خروج از حاکمیت برخی چهره های برجسته را هنوز در ذهن دارد. داستان برکناری شریعتمداری از مرجعیت را خوب می داند و از نامه تند امام خطاب به منتظری هم با خبر است. او جایگاه فعلی خود بین روحانیت را هم خوب می شناسد. در این فضاست که باید واکنش های احتمالی هاشمی را پیش بینی و تحلیل کرد.
بازخوانی قضاوت اصلاحطلبان در خصوص رویکرد هاشمی در بزنگاه ها می تواند راهگشا باشد: «هاشمی رفسنجانی در عمل نشان داده است که حاضر نیست زمان گرفتاری کسانی که به او خدمت کرده اند، کوچکترین قدمی بردارد. نمونه آن می توان از کرباسچی، عبدالله نوری و حتی فائزه هاشمی نام برد. هاشمی رفسنجانی حتی از دختر خود دفاع نکرد. ایشان یا نمی خواهد یا نمی تواند. اگر نمی خواهد که فرد قابل اعتمادی نیست، اگر هم بخواهد و نتواند کمک کند که در این صورت بسیار ناتوان است.»(5)
چندی بعد از نمازجمعه 29 خرداد به امامت رهبر انقلاب که بسیاری موضوع را تمام شده تلقی می کردند و شرایط کشور هم رو به آرامی می رفت، هاشمی تریبون نمازجمعه را در دست گرفت تا نه به صراحت از تخلف و تقلب بگوید که خود را طالقانی دوم معرفی کند و در قامت یک دلسوز بی طرف و از منظر فرد یک خیرخواه که "درون نظام" قرار دارد، ضمن دعوت به وحدت و کنار گذاشتن اختلافات، از برخی ابهام ها سخن به میان آورد.
سخنانی که دست به عصا در تریبون نماز جمعه فرصت طرح پیدا می کرد اما با وجود همه ملاحظاتی که هاشمی داشت، واکنش غیرمستقیم رهبر انقلاب را موجب شد. سخنان صریح ایشان در باب مسجد ضرار و سوء استفاده از ادبیات روزهای آغاز انقلاب مطابقت هایی با نماز جمعه آن روز داشت و این همه خط قرمز های هاشمی را پررنگ تر می کرد. اعترافات برخی اصلاحطلبان و ناگفته های احتمالی آنان موضوع دیگری است که ملاحظات هاشمی را افزایش خواهد داد. هاشمی در شرایط حساس جایگاه و آبروی خود را مثل شریعتمداری یا منتظری با تندورها پیوند نمی زند و همین مسئله است که بر تصمیمات او در گذشته سایه افکنده و در آینده هم خواهد افکند.
عدم حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه این هفته تهران معنای خاصی دارد و تفسیرهای زیادی را می تواند در پی داشته باشد. این تصمیم چه از سوی او باشد و چه از سوی نظام بر یک مسئله تاکید دارد و آن اینکه هاشمی از این پس در نقش طالقانی دوم هم نمی تواند ظاهر شود. سکوت هاشمی طبعا معنای خوبی را در ذهن داعیه داران جبهه اصلاحات تداعی نخواهد کرد.
این همه بیانگر دو واقعیت است. نخست آنکه اصلاحات دلبستگی واقعی به هاشمی ندارد و او را نردبان خود می خواهد و دیگر اینکه با سیر کنونی می توان آینده ای را به انتظار نشست که هاشمی مثل گذشته در شرایط حساس دوستانش را تنها بگذارد.
پینوشتها:
1-
2-
3-
4-
5-
امام جمعه قم با اشاره به برخی گفتهها در خصوص آزار جنسی زندانیان اغتشاشات اخیر گفت: مردم از نماینده مدعیالعموم میخواهند تا فردی که ادعای چنین حرکتی را کرده، بازداشت و بسزای عمل خود برسانند.
به گزارش خبرگزاری فارس ازقم، حجتالاسلام والمسلمین سید محمدحسین سعیدی ظهر امروز در خطبههای این هفته نماز جمعه قم، که در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) برگزار شد، با اشاره به حوادث داخلی و اختلافات به وجود آمده گفت: اختلافات عامل ضرر بوده و به تباهی کشور میانجامد.
وی ادامه داد: خداوند قوم و خویشی با کسی ندارد و باید خودمان این اختلافها را کنار گذاشته و از ضرر و زیانها جلوگیری کنیم.
حجتالاسلام سعیدی با اشاره به جایگاه ولایت فقیه و لزوم تبعیت از آن گفت: باید همگان به موضوع ولایت فقیه توجه داشته باشیم و آن را به صورت عملی قبول کنیم.
امام جمعه قم گفت: تنها راه بیرون رفت از اختلافات در شرایط کنونی، منحصرا پذیرش عملی ولایت فقیه و تن دادن به کلام شخص ولیفقیه است.
وی گفت: در دوران غیبت حضرت ولیعصر(عج) حجت شرعی و جانشین امام عصر(عج) ولیفقیه است و کلام ایشان تاثیرگذاری خاص خود را دارد.
حجتالاسلام سعیدی افزود: کلام رهبری باید فصلالخطاب قرار گیرد و با توجه به آن اختلافها کنار میرود.
امام جمعه قم با اشاره به مخالفان دولت گفت: کسانی که مخالف دولت بوده و بر طبل کدورت میکوبند، چرا با ولیفقیه مشکل دارند؟ اگر با دولت مشکل دارید، نباید نظام را متهم کنید.
وی با اشاره به برخی گفتهها در خصوص آزار جنسی زندانیان اغتشاشات اخیر گفت: مردم از نماینده مدعیالعموم میخواهند تا فردی که ادعای چنین حرکتی را کرده، بازداشت و بسزای عمل خود برسانند.
وی گفت: بیان چنین حرفهای کذب و دروغی به ضرر کشور و نظام بوده و حداقل انتظار مردم محاکمه این افراد است.
حجتالاسلام سعیدی در ادامه به موضوع معرفی کابینه دهم اشاره کرد و گفت: از رئیس جمهور میخواهیم تا افرادی را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند که متعهد و لایق وزارت باشند.
وی گفت: رئیس جمهور باید در این زمینه با مجلس نیز مشورت کند و این به آن معنای نفی استقلال قوه مقننه نیست.
امام جمعه قم در ادامه به محاکمه اغتشاشگران اشاره کرد و گفت: همگان شاهد بودیم که جاسوسان در کشور به فکر منافع خود بودند و میخواستند تا نظام را زیر سئوال ببرند.
وی گفت: باید با محاکمه قانونی این جاسوسان تودهنی محکمی به انگلیس زد.
حجتالاسلام سعیدی در بخش دیگری از سخنان خود به میلاد حضرت مهدی(عج) و برگزاری جشنهای باشکوه در سطح کشور اشاره کرد و گفت: ظهور آن حضرت بستگی به اعمال و رفتار ما دارد که در این راستا وظایف سنگینی را برعهده داریم.
امام جمعه قم گفت: باید با اصلاح خود و همچنین جامعه و قرائت دعا برای تعجیل در فرج، زمینه ظهور را فراهم کنیم.
بعد از شهادت حجت الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد بود که امام در جمع مردم لب به سخن گشود. او از هاشمی نژاد گفت و بعد در باب انتخابات فرمود:
«مسئله دیگر قضیه انتخابات است که من در عین حال که قبلاً هم تذکر دادم، حالا هم تذکر مىدهم به همه ملت که همه این شرارتها که در سطح کشور الآن مىشود، ممکن است براى این باشد که شما را از رفتن به پاى صندوق بترسانند و شما را از خدمت به اسلام و خدمت به مسلمین سست کنند. و باید همه ما در این امر توجه داشته باشیم که این یک امر حیاتى است براى جمهورى اسلامی. شما مىبینید که در عین حال که در آراى قبل از این، براى شهید رجایى 14 میلیون جمعیت شرکت کرد و 13 میلیون رأى آورد شهید رجایى، مع ذلک، آن فاسدها، آن مصاحبههایى که اشخاص فاسد شکست خورده در خارج کردند، گفتند بیش از 2 میلیون اینها رأى نداشتند.»
امام به کسانی اشاره کرد که به جای پذیرش شکست و تمکین در مقابل آرای مردم و رای قانون اعتراضات و تشنج های خیابانی را کلید زده بودند. ایشان با اشاره به التهاب آفرینی ها فرمودند:
«از این ترورها و از این شرارتهایى که 2 روز قبل در تهران شد و مع الاسف، بچهها و جوانها را کشیدند به توى خیابانها و به شرارت هدایت کردند، باید بسیار انسان متأسف باشد که جوانها و کودکهاى ما اینطور بازى خوردند از اینها که مىآیند در خیابانها و آتش مىزنند چیزهایى [را] که مال مردم است، مال عموم است؛ مثل شرکت واحد و اتومبیلهاى شرکت واحد که مال مستضعفین است یا محلى که اصلاً براى مستضعفین است، به آتش مىکشند. اینها فکر نمىکنند که این مدعىهاى مجاهدت براى خلق و براى مستضعفین، آن چیزى را که وجهه قرار دادند و هدف قرار دادند، ضرر زدن به همین چیزهایى [است] که مال مستضعفین است؛ چیزهایى که براى مستضعفین جمع شده است، براى معلولین جمع شده، براى جنگ زدهها جمع شده است؛ اینها هدفشان این است که آنها را آتش بزنند.»
امام در ادامه تأکید کردند:
«شما از این شکست خوردهها هیچ هراس نداشته باشید که اینها نفسهاى آخر را مىکشند. و ملت ایران و ملت شریف ایران با کمال قدرت، ایستاده است در مقابل آنها، و همینطور قواى نظامى و انتظامى و پاسداران و بسیج و سایر قواى مسلّح، که از خود مردم هستند، هم در جنگ با کفار ایستادهاند و هم در مقابله با این اشخاصى که همانطور هستند و براى آنها خدمت مىکنند. و قواى پاسدار ما و همینطور قواى انتظامى در این امر جدیت خواهند کرد و همه اینها را به دست خواهند آورد و به جزاى اعمال خودشان در دادگاهها خواهند رسید. و ان شاء اللَّه، بزودى شما شاهد این خواهید شد که نه از این تفالهها چیزى باقى مانده است و نه از آن قدرتهاى بزرگ در ایران اثرى خواهد بود.»(1)
ثبت نام کاندیداها
باز هم نوبت انتخاب مردم بود تا با رأی خود یک رجایی دیگر را انتخاب کنند. بعد از شهید باهنر، آیتالله خامنهای دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی را عهده دار شده بود. آیتالله خامنهای از اعضای منتخب امام در شورای انقلاب به شمار می آمد و در شورای عالی دفاع هم حضور فعال داشت. ترور ششم تیر ماه ناکام ماند تا او همچنان داعیه دار خط امام باشد؛ همان خطی که رجایی و باهنر در راه اعتلایش سوختند.
آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود در خصوص کاندیداتوری آیتالله خامنهای این گونه می نویسد: «در جریان ریاست جمهوری آیتالله خامنهای آنچه به یادم مانده است، این است که پس از شهادت آقای باهنر و آقای رجایی، بحث ریاست جمهوری جداً مطرح بود. روزی ما در راهروی مجلس جلسه ای داشتیم. جلسه غیر رسمی بود. در آن جلسه من، مقام معظم رهبری، جناب آقای هاشمی و جناب آقای موسوی اردبیلی بودیم. ظاهراً حاج احمد آقا هم بودند. دوستان در آن جلسه به آقای خامنهای پیشنهاد دادند که شما نامزد ریاست جمهوری بشوید. ایشان گفتند من به چند جهت نمیپذیرم؛ یکی اینکه بیمار هستم. من تازه از بیمارستان آمده ام (به خاطر همان جریان انفجار) و آمادگی ندارم. مسئله دوم اینکه خوب نیست دو تا آخوند ریاست قوه مجریه را داشته باشند. آقای مهدوی کنی که نخست وزیر هستند، من هم رئیس جمهور بشوم؛ دو تا آخوند خوب نیست. مردم می گویند همه چیز را خودشان قبضه کرده اند. جهت سوم اینکه اگر قبول بکنم دلم می خواهد کسی نخست وزیر باشد که بتوانم با او چون و چرا داشته باشم؛ مهدوی برادر بزرگ ماست. ما نمی توانیم از او پاسخ بخواهیم. این تعبیر ایشان در آن وقت بود.»(2)
با وجود مخالفت های آیت الله خامنه ای با بحث کاندیداتوری اصرارها ادامه یافت و این گونه بود که ایشان تصمیم به حضور در عرصه رقابت گرفتند. قرار شد بعد از ریاست جمهوری ایشان آیت الله مهدوی کنی از نخست وزیری استعفا دهند تا آیت الله خامنه ای در انتخاب نخست وزیر آزاد باشند و البته همین طور هم شد یعنی بلافاصله بعد از اعلام نتایج آیت الله مهدوی کنی استعفای خود را اعلام کرد.
چهره های دیگری هم البته داوطلب کاندیداتوری شدند. آیت الله مهدوی کنی در این خصوص می گوید:«قرار شد که بنده و جناب آقای دکتر شیبانی و آقای عسگراولادی به منظور احتیاط نیز نامزد ریاست جمهوری شویم. در آن زمان که ما به حسب ظاهر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدیم، از براداران نهضت آزادی، آقای مهندس بازرگان و آقای صباغبان به دفتر نخست وزیری آمدند و گفتند اگر شما جدا نامزد هستید، ما آماده ایم برای شما تبلیغ کنیم. من گفتم اولا نامزدی من جدی نیست و ثانیا اگر جدی هم بود، من علاقه ای به تبلیغ و تایید شما نداشتم.»(3)
دکتر غفوری فرد دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود. او داستان کاندیداتوریش را این گونه تعریف می کند:«بعد از عزل بنی صدر، شهید رجایی رئیس جمهور شدند؛ ولی حتی بعد از شهادت ایشان مشخص نبود که امام با ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای موافقت کند. مرحوم ربانی املشی زمان ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری با من تماس گرفت. ایشان به من گفت: فردا آخرین روز ثبت نام است. شما هم برو و حتما ثبت نام کن. اول فکر کردم ایشان شوخی می کند. گفتم: به چه مناسبت من کاندیدا شوم؟ ایشان فرمود: اولا جناب آقای خامنهای ترور شده و هنوز معلوم نیست به راحتی سلامتیشان را به دست بیاورند. در ثانی هنوز مشخص نیست امام با یک روحانی موافقت بکند. یعنی حتی بعد از شهادت شهید رجایی در مرحله اول امام مخالف بودند. چون بعدا این پست در شخص آقای خامنه ای منحصر شده بود، ایشان موافقت کردند و ثالثا خوب نیست که فقط یک کاندیدا داشته باشیم. دلیل دیگرش هم این بود که اگر تنها یک نفر کاندیدا باشد، احتمال ترورش زیاد است.»(4)
در آن شرایط با توجه به اینکه انقلاب از نیروهای غیر روحانی ضربه های سنگینی خورده بود و از سوی دیگر هم برخی نیروهای انقلابی هر یک به نوعی به شهادت رسیده بودند، امام با روحانی بودن رییس جمهور موافقت کردند. در واقع ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای سرآغاز ورود روحانیون در مناصب اجرایی و خصوصا جایگاه ریاست جمهوری بود.
کاندیداتوری مقام معظم رهبری مورد استقبال احزاب و گروه های مختلفی قرار گرفت. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره روز یکم مهر ماه از حمایت های گسترده احزاب و جریان های سیاسی خبر داد. این روزنامه نوشت: «در ائتلاف بزرگ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، روحانیت مبارز، مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی، سازمان فجر اسلام، انجمن اسلامی معلمان، جامعه انجمن های اسلامی بازاریان و دهها گروه و سازمان دیگر حجت الاسلام خامنه ای به طور یکپارچه به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری برگزیده شده است.»(5)
در بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح شده بود که اگر خود شهید رجایی و باهنر هم حاضر بودند، حتماً با کمال آرامش به آیت الله خامنه ای رای می دادند.(6) آیتالله سید علی خامنه ای برای همه مردم چهره ای درد آَشنا و محبوب به شمار می آمد. به خصوص بعد از داستان ترور ایشان ابراز احساسات مردم در اوج خود قرار داشت. دهها نفر حتی حاضر به اهداء قلب خود به ایشان شده بودند.
در حالی که موضوع تحولات عمده در مدیران ارشد دو قوه قضاییه و اجرایی کشور در ماه?های آینده بحث اصلی محافل رسانه?ای و سیاسی کشور است، برخی اخبار حاکی از آن است که دامنه این تغییرات به فرماندهان ارشد انتظامی نیز رسیده است و در هفته?های آینده این تغییرات اعمال خواهد شد.
به گزارش رجانیوز، شنیده?ها حاکی از آن است که ارتقاء درجه 4 نفر از فرماندهان ارشد ، سبب ایجاد تحولاتی در ساختار
برهمین اساس، علاوه بر ارتقاء درجه این 4 فرمانده، سردار احمدی مقدم فرماندهی نیروی انتظامی با ارتقاء درجه به حوزه فعالیت سابق خود در نیروی مقاومت بسیج باز خواهد گشت تا در تحولات جدیدی که قرار است این نیرو شاهد آن باشد، نقش آفرینی کند.
اما تحولات تنها به فرماندهی ناجا ختم نخواهد شد، چنانکه پس از بازنشستگی سردار رویانیان از فرماندهی راهور ناجا، به نظر می?رسد، اینبار نوبت سردار رجبزاده فرماندهی انتظامی تهران بزرگ باشد که با این نیرو خداحافظی کند. براساس این گزارش، یکی از گزینه?های جانشینی رجب زاده ،سردار علی فضلی فرمانده سپاه استان تهران است که این پست فعلا به سردار فضلی پیشنهاد شده است.
در تحولات جدید ساختاری در نیروی انتظامی نیز فعالیت?های معاونت اجتماعی ناجا گسترش خواهد یافت که از آن جمله می?توان به تغییرات عمده در سایت پلیس و همچنین تبدیل هفته نامه امین به روزنامه?ای با همین نام اشاره کرد.
بر اساس این گزارش، سردار بتولی معاون اجتماعی فعلی ناجا در روزهای آینده به عنوان رئیس آگاهی و یا جانشین هماهنگ کننده ناجا معرفی خواهد شد و از سردار کارگر رئیس سابق اداره وظیفه عمومی نیز به عنوان گزینه جایگزین سردار بتولی به عنوان معاون اجتماعی ناجا
در تحولات مدیریتی ناجا، پیش از این سردار بهرام نوروزی فرمانده پیشین قرارگاه رسول اکرم ناجا در حکمی به عنوان رئیس پلیس جدید پیشگیری این نیرو منصوب شد و در حکم دیگری سردار محمد رویانیان رییس پلیس راهنمایی ورانندگی کشور جای خود را به سردار اسکندر مؤمنی داد.
اظهارات عجیب سخنگوی حزب مهدی کروبی در قبال اتهامزنیهای موهن وی علیه جمهوری اسلامی، تعجب مجری شبکه انگلیسی فارسی را نیز بهدنبال داشت.
به گزارش رجانیوز، اسماعیل گرامی مقدم در گفتوگو با تلویزیون فارسی بیبیسی در واکنش به اظهارات رئیس مجلس و تکذیب قاطع ادعاهای کروبی مبنی بر تجاوز جنسی به بازداشتشدگان گفت درخصوص اینکه لاریجانی اعلام کرد تجاوز جنسی به زندانیان ادعا و خبری کذب است، ایشان باید مستنداتی ارائه کند.
اما مجری بیبیسی هم در قبال این اظهارنظر عجیب سخنگوی کروبی طاقت نیاورد و گفت: معمولاً آن کسی که اتهام میزند، باید ثابت کند. کروبی چه مستنداتی داشت که این ادعا را مطرح کرد؟
گرامی مقدم اما دوباره بر همان اظهارات قبلی خود اصرار کرد و افزود: نخیر، لاریجانی اول باید مستندات خود را اعلام کند، چون هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. کروبی اعلام کرد هیئتی تشکیل شود و در این هیئت من (کروبی) حاضر هستم که یکی از اعضای بررسی این موضوع باشم و صادقانه وقوع جرم یا عدم وقوع جرم را به اطلاع مردم برسانم.
وی بدون پاسخ به سؤال مجری مبنی بر اینکه بالاخره مستنداتی دارد یا خیر، به مواضع 2 روز اخیر لاریجانی پرداخت و اضافه کرد: لاریجانی روز گذشته در سخنانی در مجلس خواهان بررسی این موضوع شد و حالا چگونه در عرض یک روز نظر وی تغییر کرد و هم اینک آن را تکذیب می کند. ایشان بفرمایند در یکی، دو روز گذشته چه اتفاقی افتاد که نظرش تغییر کرد.
سخنگوی کروبی در پایان گفت: اما درباره مستنداتی که کروبی باید ارائه دهد، خوب وقتی هیئتی تشکیل و بررسی موضوع در فضایی آرام و امن آغاز شود، وی نیز مستندات خود را ارائه می کند.
بهنظر میرسد شکست کروبی در انتخابات علیرغم سرمایهگذاریهای دهها میلیاردی برای موفقیت وی، شخصیت او را دچار نوعی بحران کرده و این عدم تعادل در حال انتقال به نزدیکان وی نیز هست، بهطوری که سخنگوی حزب کروبی، اثبات ادعای کروبی بر مبنای مستندات متقن را برخلاف اصول بیّن فقهی و حقوقی دارای تقدم نمیداند و معتقد است اول باید کسی که این ادعاهای ساختگی را رد کرده است، یعنی لاریجانی، اسناد خود را برای مورد آزار قرار نگرفتن زندانیان فاش کند.
کنگره امریکا در صدد است که برخی محمولههای تولیدات نفتی به مقصد ایران را تحریم کند ولی باید دانست که این تحریمها بیفایده، حاکی از سردرگمی در یافتن یک راه حل واقعی از سوی امریکا است و مجموعه سیاستهای احمدینژاد، تحریمها را عقیم کرده است.
به گزارش رجانیوز به نقل از فارین پالیسی، در راستای جلوگیری از موفقیت ایران در برنامه هستهای، کنگره امریکا تمرکز خود را بر روی وابستگی گازوئیل ایران به خارج معطوف کرده است. با این حال، مقامات ایرانی اعلام کردهاند که تنها 40 درصد از مصرف بنزین خود را از خارج وارد میکنند، تخمینها نشان میداد که با تحریم گازوئیل بتوان برنامه هستهای ایران را متوقف کرد اما شواهد حاکی از آن است که این امر اثری نخواهد داشت زیرا بر طبق اطلاعات موثق، وابستگی ایران روز به روز به بنزین وارداتی کمتر و کمتر میشود.
اصلیترین دلیل این مسئله استراتژی احمدینژاد در رفع وابستگیها برای کاهش آسیبپذیری از تحریمها است که این مجموعه سیاستها بسیار مؤثر بوده است. احمدینژاد بهطور گستردهای اقدام به گسترش پالایشگاهها کرد، این در حالی است که از 9 پالایشگاه ایران، 7 مورد آن رو به توسعه و گسترش هستند، 7 پالایشگاه جدید نیز در حال ساخت یا طراحی هستند که در عرض 3 یا 5 سال آینده به خط تولید وارد خواهند شد. این امر باعث خواهد شد ظرفیت تولید به 2 برابر کنونی برسد، یعنی تولید ایران را به تولید عربستان سعودی برساند که این دستاورد فوقالعادهای است.
همچنین، برنامه سهمیهبندی بنزین باعث شد که نیاز ایران برای واردات گازائیل بشدت کاهش یابد.با این ترفند احمدینژاد نیازروزانه ایران به بنزین به کمتر از 25 درصد رسیده است و حتی سال آینده با راه اندازی فازهای جدید پالایشگاهها، این وابستگی به کمتر از 15 درصد خواهد رسید. تا سال 2012 میلادی، ایران در زمینه تولید بنزین کاملاً خودکفا خواهد شد و مدت کمی بعد از آن نیز جمهوری اسلامی خواهد توانست به عنوان صادر کننده بنزین مطرح شود.
در رابطه با گسترش ظرفیت تولید پالایشگاهها، ایران با کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان، سوئیس، کره، رومانی، ایتالیا، دانمارک، ژاپن، چین و حتی شرکتهای امریکایی شل همکاری میکند. در صورت عملی شدن تصمیم امریکا مبنی بر تحریم فرآوردههای نفتی، احتمال دارد بعضی از این کشورها در مورد روابط شرکتهای خود با ایران تجدید نظر کنند ولی این اقدام به تحریم موجب خواهد شد ایران حرکت خود بهسوی خودکفایی را سریعترانجام دهد و با شتاب بیشتری این مسیر را طی کند.
اولاً؛ شرکتهای خارجی که در حال حاضر برای گسترش پروژهها با ایران همکاری میکنند، در زمینههای مشاوره، مالی، طراحی و مهندسی اوایل کار دارای جواز بودند که در حال حاضر نیز به کار خود ادامه میدهند، اما حتی اگر این شرکتها بعد از شروع تحریم از ادامه همکاری خود با ایران سرباز بزنند، ایران به تنهایی قادر خواهد بود که کار را به بهترین نحو ادامه دهد، بهطوری که هیچ خللی به پروژه وارد نشود.
ثانیاً؛ ایران تعامل زیادی با چین برای گسترش همکاریها در توسعه پالایشگاههای خود داشته است، از این رو، چین تمایلی برای ادامه تحریمها علیه ایران توسط امریکا از خود نشان نمیدهد. در ماههای اخیر، حضور شرکتهای چینی در بخش نفت ایران افزایش زیادی داشته است و بین 2 کشور همکاریهای نزدیکی به چشم میخورد.
طی ماههای اخیر شرکت سینوپک چین در توسعه پالایشگاههای تبریز و شازند که باعث افزایش تولید 303 میلیون بشکهای بنزین در روز خواهد بود، همکاری کرده و در توافقات اخیر نیز قرار است بیش از یک میلیون دیگر به ظرفیت روزانه تولید اضافه شود.
ایران همچنین درصدد است با کشورهای مالزی، اندونزی و حتی سوریه توافقنامههایی برای گسترش و ساخت 3 پالایشگاه در این کشورها منعقد کند و به هیچوجه به نظر نمیرسد که دولتهای این کشورها تمایلی برای لغو این توافقنامهها از خود نشان دهند.
همزمان ایران در یک حرکت سریع توانست اقدام به جایگزین کردن سوخت مصرفی گاز بهمنظور کاهش مصرف بنزین کند. 3 سال پیش، احمدینژاد اقدام به راه اندازی پروژه ای کرد که در آن، خودورهای بنزینی بتوانند با گاز طبیعی حرکت کنند و گاز طبیعی جایگزین مصرف بنزین شود.
ایران سومین کشوری است که دارای منابع گاز طبیعی، یعنی بیش از 16 درصد از کل منابع گازی جهان است. برنامههای آینده دولت این است که بیشتر سوخت مصرفی را از منابع گازی تأمین کند. قیمت هر گالن بنزین، مساوی با 53 سنت است، در صورتی که قیمت همان مقدار گاز طبیعی برابر با 15 سنت خواهد بود. از زمان شروع این برنامه، بیش از 10 درصد از کل مصرف سوخت بنزین برای حملونقل با گاز طبیعی جایگزین شده است.
همچنین، ایران یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده متانول در جهان است. ایران دارای 4 پالایشگاه تولید متانول میباشد و درصدد است 2 پالایشگاه جدید نیز احداث کند که در نوع خود در جهان بینظیر است. این امر موجب خواهد شد ظرفیت تولید این محصول به 60 درصد افزایش یابد. فعالیت این پالایشگاهها که با همکاری شرکتهای دانمارکی است، ایران را قادر خواهد ساخت بتواند الکل را با سوخت خود مخلوط کند، دقیقاً مانند امریکا که از ترکیب بنزین و اتانول استفاده میکند و با این کار میتواند بدون تغییر در مکانیسم خودروها و صرف کمترین هزینه، مصرف را حداقل 5 درصد کاهش دهد.
و در آخر اینکه دولتمردان ایران، مردم را تشویق میکنند که بیشتر از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند که جایگزین دیزلیها شدهاند.
تمامی این موارد نشان میدهد که عملی کردن سیاست تحریم امریکا هیچ شانسی ندارد. در ماه می، جمهوری اسلامی ایران توانست قرارداد انتقال خط لوله با پاکستان را که از طریق آن ایران میتواند ارتباط خود را با بازارهای آسیا افزایش دهد، بین 2 کشور به امضا برساند. وزیر نفت هندوستان نیز اعلام کرده است که فشارهای خارجی برای گسترش این خط لوله نخواهد توانست بر تصمیم این کشور برای همکاری با ایران تأثیری داشته باشد. این یعنی میلیونها نفر از مردم هندوستان بهزودی برای تأمین برق خود به ایران وابسته خواهند بود.
چند ماه پیش نیز ایران با ترکمنستان توافق کرد که در خط لوله ناباکو مشارکت کند؛ خط لولهای که گاز ایران را به قلب اروپا منتقل میکند. کاملاً روشن است که انجام هریک از این پروژهها چقدر باعث خواهد شد که نفوذ و جایگاه ایران را در منطقه افزایش دهد.